اگر چه در تعریف استارت آپ بر این مسئله تاکیدی وجود ندارد که حتماً فعالیت آن در حوزه تکنولوژی یا فن آوری اطلاعات باشد، اما به دلیل اینکه بسیاری از استارت آپ ها در سالهای اخیر حول این زمینهها شکل گرفتهاند، گاهی در تعریف استارت آپ به این مسئله هم اشاره میشود که استارت آپ باید در حوزه فن آوریهای نوین فعال باشد.
در این زمینه که آیا باید هر فعالیت نوپایی را استارتاپ در نظر گرفت یا نه، اختلافنظر وجود دارد. در بیشتر کتابهای آکادمیک کارآفرینی، حتی کتابهایی که مدرنتر هستند و رویکرد نوگرا دارند، معنای گستردهای برای استارت آپ در نظر گرفته میشود و هر کسب و کار نوپایی استارتاپ نامیده میشود.
اما کسانی که فرهنگ شرکتهای سیلیکون ولی را میشناسند و مدیران و مشاوران و نظریهپردازان شرکتهای حوزه فناوری را دنبال میکنند، در کتابها، مقالات و مصاحبههای خود، معنای محدودتری برای استارتاپ در نظر میگیرند و بین استارتاپ (یا کسب و کار نوپا) با کسب و کارهای کوچک (Small Business) تفاوت قائلند.
استیو بلنک که او را از پیشگامان نظریهپردازی در حوزهی استارتاپ میدانند، استارتاپ را چنین تعریف میکند: «سازمانی که شکل گرفته تا مدل کسب و کار خود جستجو کند. مدل کسب و کاری که قابل تکرار و مقیاس پذیر است.»
در تعریف استیو بلنک سه نکتهی کلیدی دربارهی ویژگی های استارتاپ وجود دارد:
نخست اینکه مجموعههای استارتاپی هنوز در وضعیت ابهام هستند و مدل کسب و کار خود را کشف نکردهاند. یعنی هنوز دقیقاً نمیدانند محصولشان چیست و مشتریانشان چه کسانی هستند و چگونه قرار است با ارائهی محصول به مشتریان خود، ارزش ایجاد کنند.
دومین ویژگی استارتاپ این است که شرکتهای استارتاپی به دنبال یک مدل تکرارپذیر (Repeatable Business Model) میگردند. یعنی مدلی که بتوانند به سادگی آن را از یک محصول به محصول دیگر توسعه دهند (به دیجیکالا فکر کنید که توانست ایده استارتاپی خود را از فروش لوازم دیجیتالی را به لوازم خانه و بعداً انواع محصولات توسعه دهد و همان بازی را در بازارهای دیگر تکرار کند).
سومین ویژگی استارتاپها این است که مدل کسب و کار آنها مقیاس پذیر است (Scalable Business Model). یعنی همان کاری را که امروز مثلاً برای ۵۰ مشتری انجام میدهند، به صورت بالقوه بتوانند برای ۵۰۰۰ یا ۵۰۰۰۰۰ مشتری هم انجام دهند.
چند ویژگی که یک استارتاپ دارد:
سب و کاری که قصد دارد ارزش آفرین باشد.
کسب و کاری که پایداری برای اعضای آن دغدغه است و فرصتجو است اما فرصتطلب نیست.
کسب و کاری که دغدغهی مقیاس پذیری دارد.
کسب و کاری که ممکن است مبتنی بر تکنولوژی های نوین باشد یا نباشد.
کسب و کاری که هنوز در شرایط ابهام است و دوران نوزادی و کودکی خود را طی میکند.
تدوین یک بیزینس پلن برای شروع یک کسب و کار و یا برنامهریزی برای اجرای یک پروژه یا ایده، مرحلهای بسیار حیاتی است. نوشتن چنین طرحی، از مراحل مهم در راه اندازی کسب و کار استارتاپی نیز میباشد.
چگونه شروع کنیم؟
در نقطه شروع برای راه اندازی یک کار با استارتاپ، لازم است طرحی در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم ایده مورد نظر را در مراحل ابتدایی به طور دقیق بررسی نماییم و با برنامهریزی منظم، به هدف طرح دست یابیم. در ارائه چنین طرحی باید هدف مشخص داشته باشیم، نقطه آغاز و پایان کار را بدانیم، رقبایمان را بشناسیم و … مسائلی از این دست.
طرح تجاری استارتاپ در حقیقت نمایی دقیق و شرحی مفصل از افق پیش رو برای کسب و کارمان را عرضه میکند. این طرح، اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت پروژهمان را ترسیم میکند و خطوط کلی و خط مشی آن را مشخص میکند تا با اجرای گام به گام آن، به هدف مورد نظرمان دست یابیم.
هدفمان از آغاز کسب و کار استارتاپی چیست؟
برای تدوین یک طرح تجاری مناسب برای راه اندازی کسب و کار با استارت اپ باید در ابتدا هدفی مشخص و واقعی(نه رویایی و تخیلی) را در نظر داشته باشیم. در حقیقت باید در وهله اول برای خودمان مشخص باشد که به طور دقیق به دنبال چه هستیم. این نکته را باید در یک جمله یا عبارت برای خودمان ثبت کنیم.
همچنین ویژگی خاص استارتاپ که آن را از سایر استارتاپها مجزا مینماید نیز باید ثبت شود. باید بدانیم که برای راه اندازی این کسب و کار به چه چیزها و امکاناتی نیاز داریم. جامعه هدفمان چیست. مزیت کارمان در کجاست.
یکی از مهمترین نکات قابل توجه در این مرحله این است که بدانیم قرار است استارتاپ ما، چه مشکلی را از مخاطبینش حل و فصل نماید. توجه به تمامی این نکات در طراحی اولیه استارتاپ ضروری است.

مرحله بعدی چیست؟
در این مرحله از تدوین بیزینس پلن، باید بدانیم کار طراحی استارتاپ را برای چه گروه سنی میخواهیم انجام دهیم. این گروه چه ویژگیهایی دارند. به طور کلی باید در نظر داشته باشیم که مشتریان ما چه کسانی هستند.
در تدوین طرح توجیهی استارتاپ، هر چه شناخت ما از بازار هدف و بازار رقبا بیشتر باشد موفقیت بیشتری نیز نصیبمان خواهد شد. داشتن اطلاعات کافی از سبک زندگی مشتریان استارتاپ، بسیار مهم است. اینکه مخاطبین طرح، در چه نقطه جغرافیایی زیست میکنند.
از نظر وضعیت اقتصادی و مالی در چه سطح و اندازهای هستند و مسائلی از این دست باید به طور مفصل و دقیق مورد بررسی قرار گیرد. طرح توجیهی استارتاپ باید با نیازهای مخاطبین آن، کاملا همسو و مطابق باشد.
چه میزان باید هزینه کنیم؟
از مواردی که باید در طرح توجیهی حتما مورد بررسی دقیق قرار گیرد برآورد مالی آن طرح است. در این بخش لازم است بدانیم برای راه اندازی یک کسب و کار استارتاپی چه میزان سرمایه و هزینه باید صرف کنیم.
در برآورد هزینه باید دقت زیادی انجام گیرد چرا که ممکن است به مرور زمان، این هزینهها دچار تغییر شوند. پس باید هزینهها را بیشتر در نظر بگیریم تا در مراحل بعدی طرح، دچار مشکل نشویم. در این مرحله همچنین باید بدانیم که درآمدزایی پروژهمان به چه میزان است.
تهیه نمونه کار
تهیه یک نمونه کار دقیق، موجب گسترش طرح و ایده شما میشود. چرا که میتوانید طرح و یا ایده خود را نسبت به رقبا، برجستهتر کنید.
در حقیقت با تهیه نمونه کار، شما متوجه میشوید که انگیزه مشتریانتان از خرید کالا و یا خدمت، چیست و به چه چیزی نیاز دارند. سپس ویژگیهای طرح را تا حدی گسترش دهید که بتواند هم نیازهای مخاطبین را پاسخ گوید و هم در جایگاهی فراتر از رقبا بایستد. با این کار، مزایای محصول مورد نظر هم، افزایش مییابد.
در آخر باید بدانیم چگونه میخواهیم محصول یا ایدهمان را به فروش برسانیم. برای این منظور بهترین کار این است که به شیوههای نوین بازاریابی و فروش فکر کنیم. از جمله روشهای تبلیغی، میتوان طراحی لوگو، وب سایت، استفاده از شبکههای اجتماعی و … را نام برد.