گلاسر می گفت ما رنجهای خودمان را، خودمان انتخاب میکنیم.
چهار جز رفتاری : احساسات، رفتارها، فیزیولوژی، افکار. ماشین وجودی ما تحت چهار عامل حرکت می کند که دو عامل آن افکار و رفتار ارادی ما هستند که تحت کنترل ما هستند و در واقع دو چرخ جلوی ماشین بوده که با فرمان کنترل می شوند و دوچرخ عقب انگیزش که شامل احساسات و فیزیولوژی ما می باشند. احساسات و فیزیولوژی ما به صورت غیر ارادی انرژی حرکت ماشین وجودی ما را فراهم می نمایند.
دوچرخ جلو روی دو چرخ عقب تاثیر می گذارند، مثلا اگر هر روز آهنگ های عاشقانه گوش کنید بر روی احساساتتان که چرخ عقب هستند تاثیر می گذارید. آنوقت میگویی نمیتونم فراموشش کنم و راست هم می گویید احساسات شما قابل کنترل نیستند، ولی اگر آهنگ های عاشقانه گوش ندهید و احساسات تان را تحت تأثیر قرار ندهید، موضوع فرق خواهد کرد.
فکر و رفتار و احساس و فیزیولوژی بر روی هم تاثیر می گذارند، مثلا وقتی که فکر فردی این باشد که من باید جلوی این فرد بایستم، ماهیچه هایش جمع شده، احساس خشم پیدا خواهد کرد. ولی اگر فکرش این باشد که من باید راهی برای نفوذ به افکار این فرد پیدا کنم، نتیجه متفاوت خواهد بود، مثلا بدنش شبیه بدن یک شطرنج باز میشود. در شطرنج بازی کسی عصبانی نمی شود زیرا افکار ما گفته در بازی شطرنج عصبانیت کمکی به ما نمی کند.
وقتی فردی تصور کند که دیگران همه دشمن هستند و دنیا دنیای جنگ است و تفکرش این باشد، مشخص است که این موضوع چه احساساتی و چه فیزیولوژیکی در بدن او به وجود می آورد و همیشه در حال گارد گرفتن و داشتن احساسات خشم است.
مهم این است که ما تصور کنیم که دربازاری هستیم که هر یک از ما افکار متفاوتی دارند و من قرار است تفکر خودم را که درست می دانم در این بازار به دیگران بفروشم و در اینجا نیاز به تفکر شطرنجی دارم.
افکار و باورهای من راجع به من دنیا و مردم میتوانند احساسات من و فیزیولوژی بدن من را شکل دهند. یعنی من کیم، اینجا کجاست، این ها کین
خواستن شرط لازم برای توانستن است ولی شرط کافی نیست، همانطور که لوبیا شرط لازم برای قورمه سبزی است نه شرط کافی. خواستن بعلاوه تکنیک و بعلاوه تمرین شرط لازم و کافی برای توانستن است. یعنی یک تکنیک وقتی که لازم باشد به مهارت تبدیل شود تمرین لازم است. مثلاً یکی از تکنیک های کنترل احساسات کنترل افکار است.
ما بوسیله فکر و رفتار میتوانیم دو چرخ عقب یعنی احساس و فیزیولوژی را تغییر بدهید. کسی که راجع به مادر ترزا اطلاعات دقیقی ندارد یک احساسی نسبت به مادر ترزا دارد و وقتی که اطلاعات دقیقی به او داده می شود، احساسش نسبت به مادر ترزا تغییر می یابد.
داستان مادر ترزا
نام «مادر ترزا» را اغلب شما شنیدهاید. نام اصلی او «اگنس» بود. فامیل مادری او اهل ونیز ایتالیا بودند و فامیل پدری او اهل مقدونیه یوگسلاوی. اگنس در ۱۸ سالگی تصمیم گرفت به خدمت کلیسا درآید و کسوت راهبهگی برتن کرد.
پس از مدتی او مامور شد تا به میسیونرهای مذهبی که به کلکته میروند بپیوندد. وظیفهای که در هندوستان به «خواهر ترزا» محول شد، معلمی بود.
قرار بود او به بچههای فقیر هندی، زبان انگلیسی و جغرافیا درس بدهد ، اما مادر ترزا از دیدن هزاران هندی گرسنهای که در پیادهروهای کلکته با بیماری و معلولیت و سوءتغذیه دستدرگریبان بودند متاثر شدهبود و تصمیم داشت بر خلاف وظیفهای که کلیسا بر او محول کردهبود، برای اینعده، کاری انجام دهد.
اصرار ترزا بر این مسئله و تاکید کلیسا بر اینکه او باید به ماموریتی که به او محول شده وفادار بماند باعث شد، ترزا از کسوت یک راهبه خارج شود و کلیسا هم او را «بایکوت» کند.
ترزا تصمیم گرفت، بنیاد شخصی خود را برای ایجاد پناهگاههایی تاسیس کند که به بیخانمانها سقف و غذا و دارو ارائه دهند. شاید بپرسید ترزا هزینه لازم برای تاسیس این بنیاد شخصی را از کجا تامین میکرد. طبعا ترزا از منابع مالی مختلفی کمک میگرفت اما «ریکاردو ازیریو» خبرنگار ایتالیایی یک منبع مالی بزرگ «مادر ترزا» را فاش میسازد: «دیکتاتورها»!
دیکتاتورها تمایل زیادی دارند که چهره مثبتی ازخود نشان دهند: بنابراین «نمایشهای انسان دوستانه» یکی از بازیهای روزمرّه دیکتاتورها است.
مادر ترزا گرچه از «سازمان کلیسا» طرد شدهبود، اما به چارچوب های فقهی کلیسا معتقد باقی ماند و یکی از فعالیتهای او در هندوستان مبارزه با سقط جنین بود.
بنیاد ترزا در هند اعلام کردهبود، که حاضر است هزینههای بارداری، زایمان و بچهداری هر زنی که بهخاطر فقر، تمایل به سقط جنین دارد را پرداختکند. با این برنامه «مادر ترزا» از سقط هزاران جنین جلوگیری و هزینه زندگی این جنینهای نجات یافته را تا بزرگسالی پرداخت کرد.
به هر حال شهرت خدمات انساندوستانه مادر ترزا باعث شد که «جایزه صلح نوبل» به او تعلق گیرد. دریافت این جایزه باعث شد بنیاد او برای ادامه خدمات خود نیازی به همکاری با دیکتاتورهای بدنام نداشتهباشد!
کلیسایی هم که روزی او را طرد کردهبود پس از شهرت و خوشنامی “مادر ترزا” تصمیم گرفت از این کلاه، نمدی برای خود بدوزد، بنابراین شورای عالی «واتیکان» پس از درگذشت مادر ترزا عنوان «سانتا» (قدیسه) را بهاو اعطا کرد! دنیای عجیبی است! خیر و شر چقدر به هم تنیدهاند!
یک فیلسوف می گوید من نمی دانم شما کی راه درست را می روید اما می دانم کی دارید راه اشتباه را می روید و آن زمانی است که یقین دارید که دارید راه درست را می روید.
آلبرت آلیس و آرون بک
آلبرت الیس و آرون بک دو روانشناس آمریکایی صاحب نظریه هستند مدل درمانی و آسیب شناسی روانی ارائه دادند و نظریه آنها به زبان ساده نظریه ABC است . تغییر دادن سیستم باورها کار سادهای نیست. در بین ۱۲۰ یا ۱۳۰ کشور رتبه ایران ۵۹ ،متوسط هوش ایرانیان حدود ۸۴ بوده است.
نویسنده ایتالیایی سوسیالیست به اسم اینیاتسیو سیلونه وقتی دوران خفقان فاشیستی موسیلینی را در کتابش بنام نان و شراب و دانهای زیر برف توضیح میدهد, میگوید که فاشیسم با اینکه در ظاهرا خیلی قوی است ولی بسیار شکننده و حبابی است. بنابراین در یک مملکت فاشیستی حتی یک دگر اندیش، نباید وجود داشته باشد، حتی یک روزنامه مخالف نباید وجود داشته باشد ، حتی یک شبکه تلویزیونی مخالف نباید وجود داشته باشد ، چرا حالا که شما این همه رسانه دارید، خوب یک رسانه هم مخالفین شما داشته باشند؟،میگویند چون فاشیست بالذاته شکننده است ، ممکن است خیلی راحت فرو بریزد.
سوال پیش آمد که چرا آدم ها آنقدر در سیستم نظام باورهای خود را سخت عوض می کنند، متوجه شدند که آدمها دو دسته گزاره دارند:
۱-یکی گزاره های عاطفی : یعنی گزاره هایی که با یکسری عواطف برای ما همراه است، احساس خوشایند به ما میدهد، یا ما را از احساسات ناخوشایند در امان نگه می دارد. مثل کسی که به سیگار علاقه دارد.
۲-یکی گزارههای عادتی : یعنی تغییر دادن عادت ها نیاز به صرف انرژی دارد، مثل اینکه شما قرار باشه سربالایی با دوچرخه پا بزنید، اما در عادت شما سرازیری دنده خلاص راحت حرکت می کند، خیلی از ما عادت کردیم و خیلی کارها را از روی عادت انجام میدهیم، اما اگر بخواهیم این طور نباشیم باید همیشه حواس مان جمع باشد، بنابراین اقتصاد انرژی مغز ما به نفع این است که مغز ما عادت های خودش را حفظ کند.
ما انسانها یاد میگیریم چیزهایی که تغییر شان خیلی خیلی کند است را تغییر نایافتنی ببینیم. مثلاً هر روز صبح بلند نمیشیم و همسرمان را ارزیابی کنیم تا ببینیم اگر تغییر بدی کرده است، رفتارمان را با او عوض کنیم.
ایوان پاولف
پاولف بحث رفتارگرایی و شرطی شدن کلاسیک را وارد روانشناسی کرد. مثلا اگر خانه ای را می خواهید رنگ آمیزی کنید که خانه در منطقه سردسیر است از رنگهای قرمز و نارنجی و قهوه استفاده کنید، چون این رنگ آتش و چوب و کلبه چوبی را در ذهن ما می آورد و احساس گرما به ما میدهد ، اما اگر در گرمسیر ساختمان میسازید، رنگ آسمانی و پسته ای و آبی استفاده کنید. اینجا این رنگ نیست که ما را خنک می کند، بلکه شرطی شدن است که ما را خنک می کند. ایا در دکوراسیون می گویند اگر خانه ای کوچک دارید باید رنگ روشن استفاده کنید، اگر خونه وسیع دارید بهتر است رنگ تیره استفاده کنید تا داخلش احساس امنیت کنید. چون ما معمولا جاهای کوچک تر و تاریک تر که نورگیر کمتر دارد را تیرهتر دیدیم و جاهای درندشت را روشن دیده ایم، ذهنمان به این نوع رنگها شرطی شده است.
چیزی جالبی که بک می گوید این است که افکار ما تحت تاثیر طرحواره ها است و خود طرحواره ها mood dependent است. یعنی خیلی وقتها که شما حالتان خوب است یا مودتان بالاست، یک طرحواره هایی در شما فعال میشود، از طرف دیگر وقتی مودتان پایین است طرحوارههای دیگری در شما فعال می شود. لذا احساسات و اخلاق و افکار و قضاوت های ما تحت تاثیر مود ما نیز قرار میگیرند. حتی حافظه ما وابسته به مود است. بسته به مود شما خاطرات مختلفی به ذهنتان خطور می کند. خلق و مود ساری است، یعنی وقتی خوب است فیدبک مثبت گرفته و بالا می رود و بالعکس.
رنج یعنی هر چیزی که مود ما را پایین بیاورد یا حال ما را بد کند، افلاطون میگفت جهان مُثُل کامل است، ولی وقتی به جهان اشیا می شکند، یعنی متکثر میشود، کمال خود را از دست میدهد ،یعنی جهان مادیات همیشه ناقص است.
اوشو میگه گاندی وقتی شاگرداش کار بدی می کردند، این استاد خودش روزه می گرفت و وقتی روزه می گرفت پوست و استخوان می شد و همه دلشان برای او کباب می شد، یعنی خشونت علیه خود برای آزار دادن دیگری. وقتی آمریکا ویتنام را گرفته بود، برخی ویتنامی ها روبروی خبرگزاری ها مینشستند و نفت روی خود می ریختند و خود را آتش می زدند و همین طور نشسته و چهار زانو زنده زنده می سوختند، چون می خواستند با مخابره خبرگزاری ها به دنیا آبروی آمریکا را ببرند.
یکی از حرفهای دیگر گلاسر واقعیت درمانی است.
چگونه ما رفتارهای خود را تغییر بدهیم؟ برخی اوقات ما رفتار هایی داریم که هزاران بار تلاش کردیم آن را تغییر بدهیم ولی نتوانستهایم.
می گویند آقای محمد رضا شاه پهلوی وقتی حزب رستاخیز را تاسیس کرد، گفت همه مردم ایران باید عضو حزب رستاخیز بشوند، هر کس نمیخواهد باشد، گذرنامه اش را بگیرد و از مملکت برود ، نمی دانست که خودش یک روز از مملکت می رود و همه آنها می مانند، فکر می کرد آمریکا خیلی رفیقش است، نمیدانست که آمریکا ده روز برای جراحی او را در بیمارستان نظامی نگه می دارد، بعد او را به بیرون پرت میکند.
بحث تشویق و تنبیه در شرطی سازی عامل برای تغییر رفتار بکار میرود.
یونگ وسواس اجبار فروید را خیلی جالب بیان می کند، به این صورت که پلیس ها میگویند قاتل به صحنه جرم برمیگردد، ما روانکاوها می گویم قربانی و مقتول به صحنه جرم برمیگردد و این رفتار آدمها واقعاً قابل تحلیل است.
از نظر بوداییان برای فرار از رنجِ( معادل با دوکا )وجودی به یکی از راهکارهای زیر متوسل میشویم:
موها : معادل با فریب راهکاری برای فرار
راگا: معادل با شهوت و حرص مثل راهکار وسواس خرید با جمع کردن ثروت
دواشا: معادل با خصومت جنگیدن با دیگران
پیشنهاد بودایی: سیستم این جهان اجازه نمی دهد که ما همیشه شاد و خوشحال باشیم، در اینجا شبه روانشناسی ها وارد می شوند که بخواهند ما را فریب بدهند که می توان همیشه مثلاً با چند راهکار شاد بود.
پذیرش در درمان اکت یعنی بپذیر زندگی سراسر رنج است و ماهیتی رنج آلود دارد نه اینکه بپذیر که معتاد هستی یا غیره که در واقع این درمان پذیرش را از اندیشه های بودایی گرفته است.
یا درمان dbt این که تو باید تحمل کنی مثلاً اگر کسی تو را ترک کرده است یا سوگ داشتهای، سریع به الکل یا مواد مخدر پناه نبری را از اندیشه های بودایی گرفته است
یونگ می گوید الکلیها عارفان ناکامند.
رابرت جانسون الکلی ها کسانی هستند که در عقده مادر گیر کرده اند.
سیاه مستی black out یعنی کسی که اتفاقاتی که در حین مستی می افتد را بعد از از بیدار شدن به خاطر نمیآورد. الکل از سطح خونی بالاتر از حد باعث میشود ترجمه rna از dna در نورون اتفاق نیفتد.
سندرم کورساکف به خاطر مصرف بیش از حد الکل به دلیل مشکل دستگاه گوارشی و مخاط معده ویتامین ب ۱ جذب نمی شود، و کمبود ویتامین ب۱ باعث میشود مامیلاری بادی در سیستم لیمبیک ما آسیب ببیند و برگشت ناپذیر است
مقابل مثلث قربانی مثلث رهایی وجود دارد یعنی در مقابل قربانی خلاقیت قرار می گیرد به جای نجات دهنده مربی قرار می گیرد، به جای دژخیم مبارزه گر challenger قرار میگیرد.