روشهای متفاوتی برای مراقبه وجود دارد. دو شیوه از انجام مراقبه که معمولا مورد توجه تحقیقات علمی قرار میگیرد؛ یکی توجه متمرکز یا مدیتیشن تمرکزی و دیگری مراقبهی نظارت باز است.
تعریف مراقبه _ ما همواره به دنبال اتفاقی در بیرون ، برای رسیدن به خوشبختی هستیم ، همواره در تکاپو و دویدن برای رسیدن به فرداهایی رویایی که هیچگاه آنطور که ما در ذهن میپنداریم روی نمیدهند و شادی و آرامش را در بیرون از خود میجوییم ؛ به طور مثال ؛ در روابط مان ، در دارایی هایمان ؛ به محض اینکه این روابط و این دارایی ها از دست بروند ما دچار نوعی رنج خواهیم شد.
باید بپذیریم که در این جهان هیچ چیز ثابت نیست و دائما در حال تغییر و تحول است . اما ثروت واقعی و آرامش ، در درون هر انسانی وجود دارد ؛ ثروت حقیقی و ماندگار همان فضای خالی وجودی هر یک از ماست که به آن بی توجهیم و دائما سعی داریم فضای خالی خود را با چیزی پُر کنیم و هیچ گاه نیاموختیم که به خود عشق بورزیم ، با خود خلوت کنیم و به خود خدمت کنیم.
همیشه نیازمند به یک عامل بیرونی هستیم تا شاد باشیم، نیاز به فردی دیگر برای کامل شدن و گذراندن وقتمان با کسی هستیم ، اما آیا تا به حال با خودتان ساعاتی را در شادی گذرانده اید؟
اگر گذرانده اید شما مراقبه حقیقی را درک کرده اید.
سالک هر لحظه در حال مراقبه و حضور دائم در نور وجودیش است .
چه در هنگام صحبت کردن ، چه در هنگام خوابیدن ، چه در هنگام راه رفتن و هر عمل او در حضور و عشق انجام میگیرد .
ما در همین لحظه و اکنون در نور وجود خود مستقر هستیم ؛ اما هم همه افکار و شلوغی ذهن ، مانع این دیدار میشود ،
خواست ها و آرزوها مانع دیدن این نور میشوند.
مراقبه هنر از دست دادن است نه به دست آوردن ( از دست دادن منیت ها ، خود بزرگ بینی ها ، غرورها، برتربینی ها ، حسادت ها ، شهوات ، و ….)
پس این الگو و باور اشتباه رو باید اصلاح کنیم که ، چرا با وجود انجام تمرینات معنوی به اهداف خود نمی رسیم!
تلاش کنید و در پی تزکیه باشید اما خواسته و توقع نداشته باشید و نتیجه را رها کرده و به خداوند بسپارید.
برای رسیدن به این سکوت و خالی شدن از هر چه شلوغی ذهن ، باید بتوانید مراقبه کنید. باید درجایی خلوت و بدور از هیاهو با خود تنها شوید و آنقدر صدای این ذهن شلوغ را بشونید تا دیگر صدایی نباشد و سکوت باشد و سکوت.
مراقبهی تمرکزی زمانی است که شما روی یک چیز خاص تمرکز میکنید، مثلا روی نفس کشیدن، یکی از احساسات دورنیتان یا حتی یک شی بیرونی. نکتهی اصلی در این نوع مراقبه این است که شما باید کاملا روی یک چیز تمرکز داشته باشید و اگر توجهتان منحرف شد، دوباره تمرکز کنید.
در نوع دوم مراقبه یعنی مراقبهی نظارت باز، شما بر تمام چیزهایی تمرکز میکنید که اطراف شما اتفاق میافتد. در واقع بدون اینکه به چیزی واکنش نشان بدهید، فقط ملاحظه و نظارت میکنید.
در هنگام مراقبه، چه اتفاقی در مغز میافتد؟
جالبترین قسمت مراقبه همین جاست؛ اتفاقاتی که داخل مغز میافتد. دانشمندان با استفاده از فناوریهای جدید نظیر اف ام آر آی (fMRI)، اطلاعات دقیقتر و کاملتری دربارهی اتفاقات هنگام مراقبه در مغز به دست آوردهاند.
تفاوت کلی بین انجام مراقبه و عدم انجامش، این است که مغز ما هنگام مراقبه، پردازش سریع و فعال اطلاعات را که همواره در حال انجام آن است، متوقف میکند. مغز ما شروع به نمایش کاهش امواج بتا میکند؛ امواجی که نشاندهندهی عملیات پردازش اطلاعات در مغز هستند. این تغییرات حتی پس از ۲۰ دقیقه مراقبه، در صورتی که قبلا آن را انجام نداده باشیم، خود را نشان میدهند.
در تصویر زیر میتوانید ببینید که امواج بتا (تصویر سمت چپ با رنگ قرمز روشن) بر اثر مراقبه، کاهش پیدا کردهاند. در تصویر سمت راست وضعیت مغز را بعد از مراقبه میبینید.
اما این اتفاق چطور در مغز روی میدهد؟
لوب پیشانی
این قسمت یکی از مهمترین و تکاملیافتهترین بخشهای مغز و مسئول استدلال، برنامهریزی، عواطف و خودآگاهی است. در جریان مراقبه، این قشای قدامی گرایش به خاموشی پیدا میکند.
لوب آهیانهای
این بخش از مغز، اطلاعات حسی دربارهی دنیای اطراف را پردازش میکند و مسئولیت جهتیابی در فضا و زمان را بر عهده دارد. در جریان مراقبه، از سرعت فعالیتهای لوب آهیانهای کاسته میشود.
نهنج یا تالاموس
این ارگان به نوعی دروازهبان عواطف است. تالاموس با هدایت برخی دادههای احساسی به اعماق مغز، از ورود سیگنالهای دیگر به مسیر حرکت این دادهها، جلوگیری میکند. مراقبه جریان دادههای ورودی را کاهش میدهد.
ساخت شبکهای یا تشکیلات مشبک
این ساختار که بهعنوان نگهبان مغز، فعالیت میکند، محرکها را دریافت میکند و مغز را هوشیار و آمادهی پاسخگویی نگه میدارد. مراقبه، شدت سیگنالهای انگیختگی را کاهش میدهد.
افزایش تمرکز حواس
از آنجایی که مراقبه، تمرینی برای تمرکز حواسمان و آگاهی نسبت به منحرف شدن آن است، این فرایند، تمرکز ما را بهبود میبخشد، حتی زمانی که مشغول مراقبه نیستیم. این یک تأثیر پایدار و مداوم است که بر اثر انجام منظم مراقبه ایجاد میشود. توجهِ متمرکز، درست مانند یک عضله است که برای تقویت و استحکام به تمرین نیاز دارد.
کاهش اضطراب
این نکته بسیار دقیق و تخصصی و در عین حال بسیار جالب است. هر چه بیشتر مراقبه کنیم، اضطرابمان کمتر میشود، زیرا با مراقبه در واقع، برخی از مسیرهای عصبی را تضعیف میکنیم. این فرآیند شاید در ابتدا بد به نظر برسد، اما این طور نیست.
بخشی در مغز ما وجود دارد که گاهی با نام Me Center شناخته میشود که در واقع، بخش میانی کورتکس پری فرونتال است. این بخش از مغز، اطلاعات مرتبط با ما و تجربیاتمان را پردازش میکند. در حالت عادی، مسیرهای عصبی منشعب شده از مراکز ترس و حسهای بدنی مغز در بخش Me Center بسیار قوی هستند. زمانی که احساس ترس یا ناراحتی را تجربه میکنید، یک واکنش قوی در بخش Me Center ایجاد میشود که باعث میشود ترس یا در معرض خطر قرار گرفتن را تجربه کنید.
زمان مراقبه، این ارتباطات عصبی را تضعیف میکنیم. این فرآیند بدین معناست که دیگر مانند قبل به احساسات و پیامهای منفی منتقل شده به Me Centers، واکنش شدیدی نشان نمیدهیم. همانطور که این ارتباطات عصبی ضعیف میشوند، در مقابل و به شکل همزمان، ارتباطات بین مرکز ارزیابی و مراکز ترس و حسهای بدنی را قویتر میکنیم. این بخش از مغز مسئولیت استدلال را بر عهده دارد. برای روشن شدن موضوع به مثال زیر توجه کنید:
زمانی که شما دردی را احساس میکنید، به جای اینکه نگران شوید و بترسید از اینکه چه بلای عجب و غریبی سرتان آمده، صبر میکنید تا درد، مراحل بهبودش را طی کند.
خلاقیت
مطالعه و تحقیق دربارهی تأثیر مراقبه بر خلاقیت کار سادهای نیست، اما تحقیقات زیادی روی نحوهی تأثیر مراقبه بر خلاقیت انجام شده است. محققان دانشگاه لیدن در هلند، هر دو شیوهی مراقبه یعنی توجه متمرکز و مراقبهی نظارت باز را بررسی کردهاند تا ببینند این مراقبهها تأثیری بر خلاقیت افراد داشته است یا خیر. آنها دریافتند افرادی که مراقبهی توجه متمرکز انجام دادهاند، به دنبال این مراقبه، هیچ نشانهی آشکاری از پیشرفت در خلاقیت نشان ندادهاند. اما در مورد مراقبهی نظارت باز، کسانی که چنین مراقبهای انجام دادهاند، در وظایفی که نیاز به ایدههای جدید و خلاقیت داشته است، عملکرد بهتری از خود نشان دادهاند.
افزایش همدردی و دلسوزی
تحقیقات دربارهی مراقبه نشان داده است، کسانی که بهطور منظم مراقبه میکنند، همدردی و شفقت بیشتری دارند. در یک آزمایش، به شرکتکنندگان تصاویر مختلفی از افراد دیگر نمایش داده شد که شامل تصاویر خوب، بد یا خنثی بود. شرکتکنندگان میتوانستند توجه خود را متمرکز کنند یا واکنشهای احساسی خود را نسبت به این تصاویر کاهش دهند، حتی زمانی که در حال مراقبه نبودند. همچنین این افراد، نسبت به تصاویر ناراحتکنندهی دیگران، احساس ترحم و همدردی بیشتری داشتند.
بخشی از این فرآیند بر اثر فعالیتهای آمیگدال شکل میگیرد. این بخش از مغز، محرکهای احساسی را پردازش میکند. هنگام انجام مراقبه، فعالیت این بخش از مغز کاهش پیدا میکند، اما در این آزمایش، این بخش به شکلی غیرمنتظره در برابر تصاویر نشان داده شده به شرکتکنندگان، پاسخگو بود و واکنش داشت.
یک مطالعهی دیگر در سال ۲۰۰۸ نشان داد، افرادی که بهطور منظم مراقبه میکنند، زمانی که صدای افراد دیگر را در حال رنج کشیدن میشنوند، بیشتر از دیگران واکنش نشان میدهند. در حقیقت سطحِ فعالیتِ بخشی از مغز که با شفقت و همدردی ارتباط دارد در آنها بیشتر است.