زمان زيادي تا سال ۱۴۰۰ و آغاز سدهاي جديد باقي نمانده است. سدهاي که پيشبيني ميشود در آن شاهد تغييرات بسياري در شيوهي کار و زندگي باشيم. در طول دههي گذشته فنآوري اطلاعات و پديدههاي آن مانند شبکههاي اجتماعي، ارتباطات همراه، بانکهاي اطلاعاتي گسترده و چند جانبه، پردازشهاي ابري و… که در اختيار ما قرار گرفته، موجب دگرديسي اين جهان به جهاني يکدست گرديده است که در آن بيش از هر زمان ديگري همهي چيزها با همهي افراد پيوند خوردهاند: يک جهان مسطح!
اما در اين جهان مسطح، وضعيت مشاغل چگونه است؟ انتظار ميرود در اين شرايط، دسترسي کارفرمايان و افراد جوياي کار به يکديگر سادهتر از قبل فراهم شود و رقابتها هم در زمينهي کسب شغلهاي جديد و هم در مورد جذب کارکنان مستعد، بيش از گذشته و اين بار در سطح جهاني بهوجود آيد.
البته بايد هشيار بود که اوضاع به اين بدي هم نميماند و سختتر هم ميشود! زيرا افراد بايد در آينده علاوه بر رقابت در سطح جهاني، با ماشينها و روباتها که هر روز هوشمندتر ميشوند نيز رقابت کنند.
در جهان آنسوي ۱۴۰۰ کارفرمايان بيش از هر وقت ديگر به استفاده از سيستمهاي هوشمند و روباتها و جايگزيني سريع کارکنان روي خواهند آورد ودر مقابل، افراد شاخص و برتر بيش از هر زمان ديگر، از امکان جدايي و پيوستن به سازمانهاي رقيب و يا راهاندازي مشاغل جديد و شرکتهاي مستقل در هر نقطه از جهان برخوردار ميباشند. در جهان مسطح عواملي از قبيل مليت، سابقه، محدوديتهاي اطلاعاتي بهتدريج تاثير قبلي خود را در اشتغال از دست ميدهند و دسترسي گسترده به اطلاعات، جهاني شدن، مهارت و خلاقيت جاي آنها را خواهند گرفت.
با تقويت ارتباطات و اتوماسيون، مشاغل مربوط به فعاليتهاي تکرارپذير (حتي در سطح مهندسي) با کاهش مواجه خواهند شد و همزمان، بر نقش مهارت و تخصص در رقابت بر سر کسب مشاغل ممتاز افزوده خواهد شد. اين روند موجب تاکيد بيشتر بر کسب مهارتها خواهد شد و ارزش مدرکهاي تحصيلي بيش از پيش به مهارتهاي تکميلي وابسته ميگردند. به نظر ميرسد در اين ميان، مهارتهاي “ارتباطي” ، شيوههاي “کار تیمی” و روشهاي “حل مسئله” به اندازهي مهارتهاي “تخصصي” هر شغل و “کار با رايانه” از اهميت بالايي برخوردار خواهند شد.
همچنين، با تنگ شدن عرصهي رقابتها و يکپارچگي بازارها، شغلها بهتدريج از انحصار حکومتها و مليتها خارج ميشوند، کسب و کارها جهانيتر شده و بهتدريج آلرژي نسبت به عبارت “Made in…” از بين خواهد رفت. از اين رو افراد با افزايش مهارت “انعطاف پذيري” بايد خود را براي “کار در هر جاي دنيا” آماده نمايند. در مجموع، ملاک اصلي در دستيابي به مشاغل آتي در جهان مسطح پيش رو “بهترين عملکرد” ميباشد. زيرا به گفتهي “توماس فريدمن” ،تحليلگر مسايل اجتماعي و نويسندهي کتاب “جهان مسطح است”
آيا براي آن زمان آمادهايم؟
واقعيت اين است که براي يافتن يک شغل، شما بهطورمعمول به مجموعهاي از مهارتهاي فني احتياج داريد. دندانپزشکان نياز دارند بدانند چگونه دندانها را پر کنند. منشيها نياز دارند بتوانند بيش از ۱۰۰ واژه در هر دقيقه تايپ کنند. لازم است مهندسان اصول و فرمولهاي مهندسي و کاربرد آنها را بلد باشند. اما با وجود مهارتهاي فني، شما نزد کدام دندانپزشک ميرويد؟ کسي که خوشبرخورد است و به پرسشهاي شما پاسخ ميدهد، يا کسي که با شما مانند يک دهان ميان انبوهي از دهانها برخورد ميکند؟! کدام منشي را حفظ ميکنيد زماني که مجبوريد تعديل نيرو کنيد؟ کسي که نگرش مثبت و خوشبينانهاي دارد و هميشه مشتاق به کمک کردن است، يا کسي که انعطافپذير نيست و بهسختي به اشتباهات خود اذعان ميکند؟
به همين ترتيب در مورد مهندسان هم فکر کنيد. کسي که به اخلاق کاري پايبند است و همکاران خود را تشويق ميکند و آنها را در يافتن مسير توسعه شغليشان ياري ميدهد، بهاحتمال زياد، کسي خواهد بود که در سازمان رشد خواهد نمود و جايگاهش ارتقا پيدا خواهد کرد. در اين نمونهها و موارد مشابه ديگر، در مقابل مهارتهاي فني و سخت (Hard Skills)، مجهز بودن شما به مهارتهاي نرم (Soft Skills) بسيار اهميت دارد.
درحاليکه مهارتهاي سخت ممکن است راه را براي شما باز کنند، مهارتهاي نرم هستند که عمدتاً در ادامه مسير راهگشاي شما خواهند بود. اخلاق حرفهاي، نوع ديدگاه، مهارتهاي ارتباطي و کار گروهي، هوش هيجاني، مربيگري و بسياري ويژگيهاي شخصي ديگر شما، مهارتهاي نرمي هستند که براي موفقيت در زندگي شغلي از اهميت بالايي برخوردارند.
با اين مهارتهاي نرم شما ميتوانيد به عنوان يک رهبر، سرآمد باشيد. حل مساله، تصميمگيري، تفويض اختيار و تيمسازي راحتتر خواهد بود اگر مهارتهاي نرم خوبي داشته باشيد. اين که بدانيد چگونه با افراد همکاري کنيد – و نگرش مثبتي از خود نشان دهيد – براي موفقيت بسيار حياتي هستند.
ليستي از مهارتهاي نرم كه براي توسعهي فردي و حرفهاي به آن نياز داريم را به اين صورت ميتوان در نظر گرفت:
* خودآگاهي
* مهارت یادگیری
* مهارت مواجهه با هيجان و استرس
* مديريت زمان
*مهارت ارايهي موثر و تاثير گذاري
* قابليت انعطاف و مهارت مواجهه با موقعيتهاي دشوار
*مهارت ارتباط موثر و سازنده
* مهارت تفکر سيستمي
* مهارت كار تيمي
* مهارت حل مساله و تصميمگيري
* توانايي تفكر انتقادي
* توانايي تفکر خلاق
* مهارت مذاكره
* مهارت کوچینگ (رهیاری و مربیگری)
* مهارتهای خود توسعهای
ممكن است اين ليست به دليل تصور نداشتن همهي اين مهارتها با هم، دلسردكننده به نظر آيد. اما به نظر جاي نگراني نيست. مهم درك چرايي اهميت اين موارد در مسير پيشرفت فردي و حرفهاي است. و بعد انجام يك خود ارزيابي كه كداميك از مهارتهاي بالا را هماكنون در اختيار داريم و قصد داريم كداميك را تقويت كرده و توسعه دهيم؟
پس به طور خلاصه ميتوان گفت: مهارتهاي نرم ويژگيهايي فردي هستند که سبب تقويت تعاملات فردي و موفقيت شخصي، تحصيلي و شغلي ميشوند. بر خلاف مهارتهاي سخت که فقط به بحث در خصوص مجموعهاي از تواناييهاي فرد براي به انجام رساندن وظايف يا فعاليتهايي خاص ميپردازد، مهارتهاي نرم به طور معمول بر پايهي صفات شخصي و يا تواناييهاي ارتباطي که با تکرار و تمرين ميتوان بهدست آورد، شرح داده ميشود. داشتن مهارتهاي نرم به صورت ناخودآگاه به شما کمک ميکنند تا با يک توانايي و استعداد متوسط، نسبت به سايرين موفقيت بيشتري کسب کنيد.
نویسنده: حسین گایینی