ما انسانها، تمایل داریم به شکلی خودانگیخته در زندگی خودمان وارد فضاهایی شویم که به ما امکان رشد و توسعه و رفع نیازهای اساسیمان را بدهد. یکی از روشهای مؤثر و کارآمد برای بروز و زیستن این شکل از زندگی در همراهی با انسانها، چه بهصورت شخصی و چه در فضای سازمانی، کوچینگ است.
استیو چندلر میگوید: “بزرگترین تفاوت بین کوچینگ و درمان این است که شما میتوانید پنج سال در درمان باشید و هنوز دقیقاً ندانید چه اتفاقی افتادهاست و چه چیزی بهتر شدهاست؛ اما کوچینگ لزوماً باید خوب باشد. اگر کوچینگ برای افراد اثربخش نباشد، اگر زندگی آنها بهتر نشود، اگر آنها تغییر نکنند و به اهداف خود نرسند، مردم قراردادهای کوچینگ خود را تمدید نمیکنند و کوچینگ را برخلاف درمان ادامه نمیدهند.
بار مسئولیتی متفاوت از درمان بر روی کوچینگ وجود دارد، این مسئولیت، اثربخشی واقعی روند کوچینگ برای مراجع است. به عبارتی یک کوچ، متعهد به اصل اثربخش بودن نتیجه این همراهی در ایجاد تغییر مطلوب است. بنابراین لازم است کوچها در کاری که میکنند بهتر و بهتر عمل کنند. کوچها باید بهطور مداوم خود را با کار و روش خود ثابت کنند، در غیر این صورت مراجعینی که با آنها کار کردهاند فرد جدیدی را به آنها ارجاع نمیدهند، و مراجعین قراردادشان را با آنها تمدید نخواهند کرد.
شما باید در آنچه در کوچینگ بهعنوان حرفهی خود انجام میدهید، عالی باشید و این چیز خوبی دربارهی کوچینگ است؛ به همین دلیل است که بسیاری از مردم در حال حاضر کوچ دارند و از خدمات کوچینگ استفاده میکنند؛ زیرا اثربخش است و کار میکند.
درمان در مورد التیام آسیبهای گذشته است. اما کوچینگ در مورد آینده است. در مورد خلق آیندهای است که متفاوت از آیندهای خواهد بود که اگر با کوچی همراه نشوید و حس خلق و تعهدی نداشته باشید، بهصورت از پیش تعیینشده به آن خواهید رسید.” برای این که این اتفاق بیفتد، یکی از مراحل کاربردی در طی فرایند شکلگیری رابطه کوچینگی کارآمد، برگزاری جلسه صفر است.
اهمیت جلسه صفر کوچینگ در آشنایی با روند کوچینگ و رویکرد کوچ
مراجع از منظر کوچ در باب اینکه کوچینگ چه هست و چه نیست، آگاه میشود. طرفین درباره سرفصل کلی جلسات وارد مکالمه شده و اهداف کلی را مشخص میکنند، بهاینترتیب درگیر چالش عدم همسویی اهداف در جلسات نمیشوید. همچنین درباره میزان محرمانگی و انتظار سازمان از خروجی جلسات و میزان تعارض یا تطابق آن با انتظار مراجع صحبت و توافق میکنید. هر عدم توافقی در این جلسه، مطلوب است زیرا به فرایند کمک میکند و فرصتی برای بازبینی به کوچ، مراجع و سازمان عطا میکند که سرمایه زمانی و مالی خود را در جای درست و به شکلی کارآمد صرف کنند.
بهعنوان کوچ بیش از چهار سال با دهها مدیر و کارشناس در پروژههای کوچینگ سازمانی و صدها نفر بهصورت فردی، همکاری کردهام و در کنار سایر کوچهای کیفکو در این مسیر تجربیات خوشایند و ناخوشایندی را تجربه کردهایم. بر اساس این تجربهها متوجه شدهایم که هر سازمان و هر پروژه، مانند هر فرد، خصوصیات منحصربهفردی دارد که عدم توجه به آنها میتواند به معنای هدررفت اعتبار و اثربخشی و سرمایه باشد. توجه به شکل ایجاد رابطه و قرارداد کوچینگی میتواند در کل فرایند تأثیری قابلتوجه بگذارد. این موضوع از منظر اخلاقی باید موردتوجه کوچها قرار بگیرد که ما هر کسی را کوچ نمیکنیم و در هر شرایطی هم کوچینگ را انجام نمیدهیم.
مراجع عموماً این فرصت را دارد که با دو یا سه کوچ، جلسه صفر را برگزار نماید و این موضوع او را در جایگاه انتخابی متناسب با روحیات و مسئله خویش قرار میدهد. خانم دکتر کاترین سندلر که بیش از بیست سال تجربهی کوچینگ سازمانی دارد، در کتاب کوچینگ مدیران اجرایی، میگوید بهتر است هر مراجع پیش از انتخاب کوچ، با سه کوچ جلسات چک کردن همفازی (Chemistry Check) داشته باشد – که در این نوشتار این جنس جلسات را جلسه صفر نامیدهایم.
بهعنوان اولین قدم، فضایی از امنیت و رابطه متقابل بسازد، از دید بهاره ضروری است که هدف کلی در جلسه صفر شفاف شود. ضرورت حفظ بالاترین سطح محرمانگی است که به حس امنیت مراجع و بالا رفتن کارایی فرایند منجر میشود. همچنین اگر مراجع طی فرایند بازخورد ۳۶۰ درجه یا کانون ارزیابی وارد فضای کوچینگ شده باشد، عموماً مقاومتی نسبت به نتایج دارد که توجه به آن و ریشه و علت پشت آن، میتواند به مراجع برای رسیدن به نقطهای مناسب برای شروع کمک کند. در کتاب خانم دکتر سندلر اشاره بسیار جالبی به تعهد دوگانه (Dual Accountability) کوچ در چنین شرایطی شده است که در واقع کوچ هم نسبت به مراجع و هم نسبت به سازمان متعهد و پاسخگوست، در واقع از دید ایشان، کوچ نمیتواند بدون در نظر گرفتن منافع تأمینکننده مالی، کوچینگ را انجام دهد. حتی در مواردی که سازمان هزینه جلسات را پرداخته و محتوای جلسات برایش حائز اهمیت نبوده، مراجعین، مسائل سازمانی خود را به شکلی اختیاری وارد فضای کوچینگ میکنند. وقتی نتایج کوچینگ برای سازمان اهمیت داشته باشد، اگر گامهای وارد کردن مراجع در چنین شرایطی خوب پیش رود، رابطه کوچینگی عمیقی شکل میگیرد که منجر به این خواهد شد که جلسات هم به نفع مراجع باشد و هم نفع سازمان در آن منظور گردد.
به نظر میرسد پیرو تجربیات مشترک داخلی و بینالمللی، توجه جدی به برگزاری جلسه صفر در فرایند کوچینگ سازمانی، استانداردی است که رعایت آن، منافع زیادی برای طرفین ایجاد میکند و احتمال موفقیت کوچینگ را به شکل قابلتوجهی بالا میبرد.
برخی از کوچها و مدارس آموزش کوچینگ این فرایند را در کوچینگ زندگی نیز به شکلی استاندارد به فراگیران خود آموزش میدهند یا دستکم آن را توصیه میکنند، خانم تری هیس، بنیانگذار مدرسه کوچینگ Impact درباره جلسه صفر اینطور میگوید: “جلسه صفر درباره فروش خدمات نیست، دلیل جلسه صفر، تعیین و تشخیص این است که آیا ادامه همکاری طرفین با یکدیگر بر پایه اصول اخلاقی است یا خیر. فروش، بخشی از جلسه صفر است. در این دیدگاه و با تمایل و درک طرفین برای همکاری، فروش بخش ساده این فرایند میشود. فروش بهخودیخود بد نیست بلکه فروش خارج از تمامیت و روراستی کار نادرستی است! این دیدگاه تمرکز ما را بر کنجکاوی حفظ میکند و اینگونه مراجع کوچینگ را هم تجربه میکند. کوچ کردن فردی که نمیشناسید، غیراخلاقی نیست اما آیا سازنده یا مفید هم هست؟ جلسه رایگان -که برخی کوچها برای فروش خدمات خود از آن استفاده میکنند- برخلاف جلسه صفر، فشاری روی شماست که ثابت کنید کوچینگ مفید و خوب است و کار میکند، که البته انرژی آن با همکاری متقابل تفاوت دارد. در جلسه صفر بهسادگی ارتباط بگیرید، در مورد موضوعاتی صحبت کنید که مراجعین احتمالی بتوانند با آن ارتباط بگیرند. مهم است که از منظر و دیدگاه و احساس ترس، وارد رابطه و مکالمه نشوید.”
کوچها تعهدی به یادگیری و بهبود مستمر دارند و همین مسئله تجربیات آنها در فرایند کوچینگ و کار کردن با انسانها به شکلی با هم شبیه میکند. این نکته به این مفهوم است که مثلاً تجربیات یک کوچ حرفهای در فرهنگ اروپا، میتواند درسها و یادگیریهای زیادی برای یک کوچ حرفهای در فرهنگ شرقی داشته باشد. البته توجه به تمایزهای فرهنگی نیز ظرافتهای خاص خود را میطلبد.
امید که سازمانها و افرادی که از این خدمت استفاده میکنند، با توجه به این موضوع و این تجربیات، رویکرد خود را در سرمایهگذاری بهینه کرده و کوچها نیز نسبت به برگزاری جلسات صفر و وارد کردن آن در رویکرد خود، توجه بیشتری به خرج دهند. تعهد اثربخشی، بخشی از اصول اخلاقی در کوچینگ است و ضروری است کوچ هر ابزاری برای رسیدن به اصول اخلاقی را به کار گیرد.
نویسنده: افشین محمد