هوش، توانایی بالقوه عقلانی ما انسان ها است که این توانایی همراه با هر نوزادی متولد می شود و قابلیت اندازه گیری دارد، اما تغییر دادن آن بسیار دشوار خواهد بود. البته در دهه های اخیر دیدگاه های دیگری نسبت به هوش پدید آمده است که یکی از این دیدگاه ها نظریه هوش چندگانه گاردنر است.   

هوش کلامی در واقع هنر به کارگیری لغات و واژگان به هنگام صحبت کردن و نوشتن مطالب است. توجه به همین تعریف کوتاه، به وضوح نقش بسیار مهم هوش کلامی در برقراری ارتباط های صحیح و اثربخش را برای ما روشن می سازد. برای این که فردی موثر و محبوب تلقی شویم و به موفقیت های بزرگ فردی و اجتماعی دست پیدا کند، موضوعی مهم تر از توانمندی و تبحر در برقراری ارتباط های هدفمند و اثرگذار وجود نخواهد داشت.
شناخت و تقویت هوش کلامی به طور مستقیم، باعث ارتقای مهارت هایی همچون فن بیان و سخنوری شده و هیپنوتیزم کلامی، توانایی مذاکره نمودن و متقاعد سازی دیگران را در ما تقویت می نماید و در نهایت باعث معرفی و شناساندن برند شخصی ما در حوزه ای که در آن فعالیت می کنیم خواهد شد.

هوش کلامی یعنی چطور از واژه و کلام خود استفاده کنیم تا در هر موقعیتی مفاهیم متفاوت را
به بهترین نحو به مخاطب‌ مان منتقل کنیم چه در صحبت کردن و چه در نوشتن، به گونه‌ ای که اثرگذار باشد.

تمام کلمات و واژه هایی که استفاده می کنیم اجزایی هستند که برای هوش کلامی باید از آن ها استفاده کرد.
مثل این است که بخواهیم یک اسباب بازی درست کنیم. با کنارهم قرار دادن اجزا می توانیم در نهایت یک اسباب بازی داشته باشیم.

هوش کلامی یا هوش زبانی را اولین بار هوارد گاردنر، روانشناس دانشگاه هاروارد که به خاطر نظریه هوش چندگانه به شهرت رسید، مطرح کرد.

گاردنر در مدل هوش چندگانه خود هشت نوع هوش متنوع را مطرح می کند که هوش کلامی یکی از آن ها است.
گاردنر مولفه های هوش کلامی را منحصر چهار مولفه؛ معناشناسی واژگان، آواشناسی، قواعد و دستور زبان و کاربرد واژه ها می داند.

گاردنر با بررسی کودکان بااستعداد و افراد بالغی که دچار آسیب مغزی بودند، به این نتیجه رسید که افراد استعداد و نبوغ‌های دیگری دارند که شاید بر اساس آزمون‌های ایده‌آل سنتی شناسایی نشوند. او با استفاده از ابزار مختلف، مانند استفاده از تحقیقات عصبی جسمانی (نوروفیزیکی) و مطالعاتی که در رابطه با افراد اوتیسم، برای تأیید مدل خود، نشان داد که قسمت‌های مختلف مغز دارای توان هوشی متفاوتی هستند.

طبق نظریه گاردنر، برای به دست آوردن تمام قابلیت‌ها و استعدادهای یک فرد، نباید تنها به بررسی ضریب هوشی (که معادل هوش منطقی-ریاضی است) پرداخت، بلکه انواع دیگر هوش و استعداد او شامل هوش موسیقیایی، هوش درون‌فردی، هوش برون‌فردی، هوش تصویری-فضایی، هوش جسمی-حرکتی، هوش کلامی-زبانی و هوش طبیعت‌گرا نیز باید در نظر گرفته شود.

انواع هوش چندگانه گاردنر عبارت‌اند از:

۱- هوش تصویری-فضایی

استفاده و تفسیر تصاویر و الگوها و توان ایجاد یا چیدمان مجدد اشیاء به‌صورت سه‌بعدی را هوش تصویری-فضایی می‌نامند. کسانی که هوش تصویری-فضایی بالایی دارند در تجسّم چیزها قوی هستند. این افراد معمولاً جهت‌یابی خوبی دارند و با نقشه‌ها، نمودارها، عکس‌ها و تصاویر ویدیویی مشکلی ندارند.

مهارت‌های آن‌ها شامل موارد زیر است:

ساختن پازل، خواندن، نوشتن، درک نمودارها و شکل‌ها، حس جهت شناسی خوب، طراحی، نقاشی، ساختن استعاره‌ها و تمثیل‌های تصویری (احتمالاً از طریق هنرهای تجسمی)، دست‌کاری کردن تصاویر، ساختن، تعمیر کردن و طراحی وسایل عملی، تفسیر تصاویر دیداری.

نقاط قوت: قدرت تشخیص تصویری و فضایی

ویژگی‌های هوش تصویری-فضایی

  • لذت بردن از خواندن و نوشتن
  • مهارت در درست کردن پازل
  • مهارت در تفسیر عکس، گراف و نمودار
  • لذت بردن از رسم، نقاشی و هنرهای تجسمی
  • تشخیص راحت الگوها

انتخاب‌های شغلی

معمار، دریانورد، مجسمه‌ساز، هنرمند تجسمی، مخترع، کاشف، طراح داخلی، مکانیک، مهندس

۲- هوش کلامی-زبانی

منظور از این هوش توانایی به کار بردن زبان گفتاری و نوشتاری به صورتی مؤثر برای بیان (اندیشه، احساس و …) خود است. کسانی که هوش کلامی-زبانی بالایی دارند به‌خوبی می‌توانند از کلمات، به هنگام نوشتن و حرف زدن، استفاده کنند. این افراد غالباً در نوشتن داستان، به خاطر سپردن اطلاعات و خواندن مهارت دارند.

مهارت‌های آن‌ها شامل موارد زیر می‌شود:

گوش دادن، حرف زدن، قصه‌گویی، توضیح دادن، تدریس، استفاده از طنز، درک قالب و معنی کلمه‌ها، یادآوری اطلاعات، قانع کردن دیگران به پذیرفتن دیدگاه آن‌ها، تحلیل کاربرد زبان

نقاط قوت: کلمات، زبان و نویسندگی

ویژگی‌های هوش کلامی-زبانی

  • مهارت در به یادآوردن اطلاعات نوشته یا گفته‌شده
  • لذت بردن از خواندن و نوشتن
  • مهارت در مباحثه یا صحبت‌های متقاعدکننده
  • توانائی در توضیح دادن مسائل
  • استفاده از شوخ‌طبعی به هنگام بیان داستان‌ها

انتخاب‌های شغلی

نویسنده، روزنامه‌نگار، وکیل، معلم، سیاستمدار، مترجم

۳- هوش منطقی-ریاضی از هوش چندگانه گاردنر

قابلیت تحلیل منطقی مسائل، استفاده اثربخش از اعمال ریاضی و بررسی مسائل با استفاده از روش علمی هوش منطقی و ریاضی نامیده می‌شود. یافتن الگوها و استنتاج کردن، از دیگر توانایی‌های مربوط به این هوش است. کسانی که هوش منطقی- ریاضی بالایی دارند در استدلال، شناسایی الگوها و تحلیل منطقی مسائل قوی هستند. این افراد به تفکر درباره مفهوم اعداد، روابط و الگوها علاقه‌مندند.

مهارت‌های آن‌ها شامل این موارد می‌شود:

مسئله حل کردن، تقسیم‌بندی و طبقه‌بندی اطلاعات، کار کردن با مفاهیم انتزاعی برای درک رابطه‌شان با یکدیگر، به کار بردن زنجیره طولانی از استدلال‌ها برای پیشرفت، انجام آزمایش‌های کنترل‌شده، سؤال و کنجکاوی در پدیده‌های طبیعی، انجام محاسبات پیچیده ریاضی، کار کردن با شکل‌های هندسی

نقاط قوت: تحلیل مسائل و عملیات ریاضی

ویژگی‌های هوش منطقی-ریاضی

  • مهارت زیاد در حل مسئله
  • لذت بردن از تفکر درباره ایده‌های انتزاعی
  • علاقه‌مندی به انجام آزمایش‌های علمی
  • مهارت در انجام محاسبات پیچیده

انتخاب‌های شغلی

دانشمند، مهندس، برنامه‌نویس کامپیوتر، پژوهشگر، حسابدار، ریاضیدان

۴- هوش جسمی-حرکتی (اندامی-جنبشی)

این هوش قابلیت استفاده از بدن برای بیان (اندیشه، احساسات و …) است. افرادی که درجه بالایی از هوش جنبشی را دارا هستند، از ژست (حالت) بدن برای تسلط به مسائل استفاده می‌کنند. کسانی که هوش اندامی-جنبشی بالایی دارند در حرکت‌های بدنی، انجام عملیات و کنترل فیزیکی قوی هستند. این افراد در هماهنگ‌سازی چشم و دست مهارت دارند و افراد چالاک و تردستی هستند.

مهارت‌های آن‌ها شامل این موارد می‌شود:

رقص، هماهنگی بدنی، ورزش، استفاده از زبان بدن، صنایع‌دستی، هنرپیشگی، تقلید حرکات، استفاده از دست‌هایشان برای ساختن یا خلق کردن، ابراز احساسات از طریق بدن

نقاط قوت: تحرک فیزیکی، کنترل حرکات

ویژگی‌های هوش اندامی- جنبشی

  • مهارت در ورزش و رقص
  • لذت بردن از ساختن چیزها با دست
  • هماهنگی فیزیکی عالی
  • به خاطر سپردن چیزها از طریق انجام دادن آن‌ها، به‌جای گوش کردن یا دیدن

انتخاب‌های شغلی

ورزشکار، معلم تربیت‌بدنی، رقصنده، هنرپیشه، آتش‌نشان، صنعتگر

۵- هوش موسیقیایی (ریتمیک)

توانایی اجرا، ساخت و درک الگوهای موسیقی است که شامل درک تغییر لحن، ریتم و تن صداها است. کسانی که هوش موسیقیایی بالایی دارند در فکر کردن به الگوها، ریتم‌ها و صداها قوی هستند. این افراد از موسیقی لذت می‌برند و معمولاً در نواختن سازهای موسیقی و آهنگ‌سازی مهارت دارند.

مهارت‌های این افراد شامل موارد زیر می‌شود:

آواز خواندن، سوت زدن، نواختن آلات موسیقی، تشخیص الگوهای آهنگین، آهنگ‌سازی، به‌یادآوردن ملودی‌ها، درک ساختار و ریتم موسیقی

نقاط قوت: ریتم و موسیقی

ویژگی‌های هوش موسیقیایی

  • لذت بردن از آوازخوانی و نواختن سازهای موسیقی
  • تشخیص آسان الگوها و نت‌های موسیقی
  • توانایی به خاطر سپردن آهنگ‌ها و ملودی‌ها
  • درک عمیق از ساختار، ریتم و نت‌های موسیقی

انتخاب‌های شغلی

موسیقیدان، آهنگ‌ساز، خواننده، معلم موسیقی، رهبر ارکستر

۶- هوش برون‌فردی

توانایی درک نیت‌ها، انگیزه و خواسته‌های دیگران است. این هوش به افراد امکان تعامل و کار کردن بهتر با دیگران را می‌دهد. کسانی که هوش برون‌فردی بالایی دارند در تعامل با دیگران و درک آن‌ها قوی هستند. این افراد در سنجش هیجانات، انگیزه‌ها، تمایلات و منظور کسانی که دوروبرشان هستند مهارت دارند.

مهارت‌های آن‌ها شامل موارد زیر می‌شود:

تشخیص نقاط ضعف و قوت خود، درک و بررسی خود، آگاهی از احساسات درونی، تمایلات و رؤیاها، ارزیابی الگوهای فکری خود، با خود استدلال و فکر کردن، درک نقش خود در روابط با دیگران

نقاط قوت: ارتباط برقرار کردن و درک دیگران

ویژگی‌های هوش برون‌فردی

  • مهارت در برقراری ارتباط کلامی
  • مهارت در ارتباط غیرکلامی
  • نگاه کردن به موقعیت‌ها از زوایای مختلف
  • ایجاد روابط مثبت با دیگران
  • مهارت در فرونشاندن اختلافات در داخل گروه‌ها

انتخاب‌های شغلی

روانشناس، فیلسوف، مشاور، فروشنده، سیاستمدار

۷- هوش درون‌فردی از هوش چندگانه گاردنر

قابلیت شناخت، تفسیر و درک احساسات و انگیزه‌های خود است. کسانی که هوش درون‌فردی بالایی دارند، آگاهی خوبی از وضعیت هیجانی، احساسات و انگیزه‌های خود دارند. این افراد از خودآزمایی، تخیل روزانه، کندوکاو کردن روابط خود با دیگران و برآورد توانائی‌های فردی خود لذت می‌برند.

مهارت‌های آن‌ها شامل موارد زیر می‌شود:

دیدن مسائل از نظر‌گاه دیگران (دیدگاه دوگانه)، گوش کردن، همدلی، درک خلق و احساسات دیگران، مشورت، همکاری با گروه، توجه به خلق‌وخو، انگیزه‌ها و نیت‌های مردم، رابطه برقرار کردن چه از طریق کلامی چه غیرکلامی، اعتمادسازی، حل‌وفصل آرام درگیری‌ها، برقراری روابط مثبت با دیگر مردم

نقاط قوت: درون‌نگری و خودآزمایی

ویژگی‌های هوش درون‌فردی

  • مهارت در تحلیل نقاط قوت و ضعف خود
  • لذت بردن از تجزیه‌وتحلیل نظریه‌ها و ایده‌ها
  • خودآگاهی زیاد
  • داشتن درک روشن از ریشه انگیزه‌ها و احساسات خود

انتخاب‌های شغلی

فیلسوف، نویسنده، نظریه‌پرداز، دانشمند، مشاور، تاجر

۸- هوش طبیعت‌گرا

توانایی تشخیص و درک از ارتباط ما با طبیعت، هوش طبیعت‌گرا نامیده می‌شود. هوش طبیعت‌گرا آخرین نوع هوشی است که گاردنر در نظریه خود به هفت نوع قبلی افزوده و با مقاومت و مخالفت بیشتری نسبت به بقیه روبرو گردیده است. به گفته گاردنر، کسانی که دارای هوش طبیعت‌گرای بالایی هستند، سازگاری بیشتری با طبیعت دارند و معمولاً به پرورش، کشف محیط و یادگیری درباره موجودات علاقه‌مندند. این افراد به‌سرعت از جزئی‌ترین تغییرات در محیطشان آگاه می‌شوند.

نقاط قوت: یافتن الگوها و روابطی که با طبیعت وجود دارد

آیا امکان تقویت هوش کلامی برای همه وجود دارد؟

وقتی کودکی متولد می شود مشخص نیست که چه میزان از این هوش در وجودش نهاده شده و
اگر ذاتی باشد فقط کسانی می توانند آن را پرورش بدهند که هوش کلامی در وجودشان هست
در صورتی که از میان صحبت های گاردنر می توان فهمید که می شود هوش کلامی را تقویت کرد و
با وجود تفاوت ها همه می توانند برای تقویت این مهارت خود تلاش کنند.

افرادی که از انواع هوش کلامی بالایی برخوردارند معمولا در مهارت های زیر توانمند هستند:

توانایی در متقاعد کردن دیگران دارند.
آن ها می توانند در موقعیت های مختلف متناسب با شرایط موجود و
با توجه به افراد حاضر حرف خود را به گونه ای تاثیر گذار بیان کنند.

آن ها می دانند که از چه جملات و واژه هایی استفاده کنند تا تاثیر لازم را بر افراد بگذارند.
دقیقا دوست من به خوبی می دانست کجا از چه واژه ای استفاده کند.

انرژی دهنده و جذاب صحبت می کنند.
برای همه ما پیش آمده با افرادی هم صحبت شدیم که هر لحظه بیشتر از قبل حرفی برای گفتن داشتیم و
اصلا گذشت زمان را در آن لحظات احساس نکردیم.

آن ها دقیقا همان کسانی هستند که هوش کلامی بالایی دارند و
حتی می دانند کلمات را با چه لحنی بیان کنند. نویسنده های ماهری هستند.
این اشخاص معمولا دستی بر قلم دارند و اتفاقا نوشتن یکی از راه هایی است که می تواند این مهارت را تقویت کند.

برای نوشتن نیاز است که واژگان زیادی را بشناسید و باید بتوانید آن ها را به درستی کنار هم قرار بدهید
به همین جهت نوشتن موجب تقویت هوش کلامی می شود.

چگونه می توان هوش کلامی را تقویت کرد؟

یکی از راه های تقویت هوش کلامی کتاب خواندن است چراکه باعث می شود دایره ی واژگان وسیعی به دست آورید
و همچنین با انواع جمله بندی و چگونه کنارهم قرار گرفتن جمله ها آشنا می شوید.

راه های تقویت هوش کلامی کودکان چیست؟

هوش کلامی را می توان از دوران نوزادی تا بزرگسالی در کودکان تقویت کرد.
در دوران خردسالی بحث شنوایی و حرف زدن در کودکان بیشترین تاثیر را بر افزایش هوش کلامی می گذارد.

مهارت شنیدن

حرف زدن با کودکان و تعریف کردن داستان، گوش دادن آن‌ها به قصه های صوتی که تمرکزشان را بیشتر درگیر می کند و در خواست کردن از کودک برای تعریف کردن قصه از جمله اقداماتی است که می توان برای تقویت بعد شنیداری و فن بیان کودکان استفاده کرد.

اگر فرزندتان مدرسه می رود مطالعه کتاب، نوشتن و بیان احساسات از دیگر اقدامات موثر در این زمینه می باشد.
یک دقیقه سکوت کند و خوب گوش بدهد بعد از یک دقیقه تمام صداهایی که شنیده را بازگو کند، از دیگر تمرین های موثر خواهد بود.

داستان بسازید!

داستان ساختن یکی از روش های تاثیر گذار برای تقویت هوش کلامی است. چرا که کودکان ذهن خلاقی دارند و استفاده از این روش برای تقویت خلاقیت نیز موثر خواهد بود.
از کودک خود بخواهید متناسب با موضوعی که به او می دهید. یک داستان بسازد (مثل انشا نوشتن) و یا یک قصه ی نیمه کاره را تعریف کنید و از او بخواهید ادامه بدهد.

به عنوان مثال بگویید: روزی که مردی تنها در حال قدم زدن بود کنار درختی ایستاد تا کمی استراحت کند، بعد از گذشت چند دقیقه دوستش ….

خواندن شعر و ادبیات

آشنا کردن کودکان با شعر و ادبیات به خصوص داستان های اصیل مثل کلیله و دمنه و… علاوه بر تقویت ادبیات آن ها منجر می شود که با واژه ها و کلمات بیشتری آشنا و همچنین چگونگی استفاده از این کلمات و اصطلاحات در جمله را یاد بگیرند.
گسترش دایره ی کلمات کودکان در افزایش هوش کلامی کمک شایان توجهی خواهد کرد.

جمله سازی کنید

تعدادی کلمه به هم ریخته به کودک خود بدهید و از او بخواهید جمله سازی کند. حتی می توانید بگویید چندین جمله متفاوت با همان کلمات بسازد.

گزارشگر شو

گزارش یک بازی فوتبال، والیبال و… از جمله تمرین هایی است که تاثیر به سزایی دارد چراکه در چنین شرایطی فرزندتان تلاش می کند هرچه سریع تر واژگان را به یاد بیاورد و از هرجمله ای در جای خود استفاده کند. این تمرین برای فی البداهه گویی نیز بسیار مفید است.

کتاب داستان درست کنید

این تمرین، هم برای کودکانی که خواندن و نوشتن را بلدند قابل اجراست و هم کودکانی که بلد نیستند.
قصه ای را تعریف کنید و به کودک خود فرصت بدهید برای هر بخش از داستانی که تعریف می کنید یک نقاشی بکشد.
در نهایت یک کتاب داستان که خودش درست کرده را در دست دارد.
البته می توانید از آن ها در خواست کنید که یک قصه را بدون دخالت شما نقاشی کنند در نهایت آن قصه را برای تان تعریف کنند.

آموزش موسیقی و زبان جدید

طبق تحقیقات کودکانی که موسیقی را می شناسند و یک ساز را می نوازند و کودکانی
که زبان جدید بلد هستند درصد هوش کلامی بالاتری دارند نسبت به کودکانی که از این مهارت ها برخوردار نیستند.

رادیو را روشن کنید و با کودکتان چند دقیقه به صحبت های گوینده توجه کنید.
بعد از گوش دادن صدای گوینده را قطع کنید و از فرزندتان بخواهید ادامه ی صحبت های گوینده را بگوید و جمله را تکمیل کند.

در مرحله اول اگر با مشکل مواجه شدند برای آن ها توضیح بدهید،که در ادامه قرار بود در مورد چه موضوعی صحبت شود و به این ترتیب جمله را کامل کنند.
این تمرین علاوه بر تقویت هوش کلامی کودکان موجب می شود.آن ها به صحبت های دیگران توجه کنند و برای تقویت گوش دادن موثر است همچنین باعث می شود هیچ وقت در صحبت های خود کم نیاورند.

صحبت بدون مکث!

در این تمرین چند کلمه مثل توپ، بادکنک و… را مشخص کنید و از فرزندتاتن بخواهید یک دقیقه در مورد هر کدام بدون مکث صحبت کنند.
اگر نیاز به فکر کردن داشتند زمانی را مثلا ۵دقیقه برای ۳ کلمه بدهید که در مورد آن ها فکر کنند.

تمام این موارد به شرطی کارساز خواهد بود و نتیجه بالایی به همراه دارد که والدین کودکان از چنین قابلیت هایی برخوردار باشند و خود را به چالش کشانده باشند. قطعا اولین الگو در صحبت کردن برای هر کودکی پدر و مادرش هستند و الگوی مناسب بودن بودن نیاز به تلاش دارد.