والدین در نقش کوچ

فرزند پروری یکی از چالش‌برانگیزترین نقش‌هایی است که در بزرگسالی با آن روبرو می‌شویم. این امر می‌تواند طاقت‌فرسا، گاهی ناامیدکننده و اغلب ترسناک باشد؛ به ویژه در سال‌های نوجوانی که فرزندان مراحل رشد فیزیکی و تغییرات جسمی، روحی و عاطفی را شروع می‌کنند که در صورت سهل‌انگاری، والدین می‌توانند نتایج ناگواری به بار آورند. همه ما به عنوان پدر و مادر بهترین چیزها را برای بچه‌هایمان می‌خواهیم. بهترین مدارس، بهترین دوستان و بهترین فرصت‌ها؛ اما ما غالباً فراموش می‌کنیم که آنچه در میان همه تلاش‌های ما وجود دارد، نوجوانی است که می‌خواهد بفهمد چه کسی است، در چه موقعیتی قرار دارد و چه گزینه‌هایی را باید انتخاب کند.

والدین نقش اصلی را در هدایت فرزند خود به سوی موفقیت ایفا می‌کنند و به همین دلیل است که باید در راستای رشد و عملکرد قوی نسبت به فرزندان، تعلیم ببینند و همچنین، با اتکا به پژوهش‌ها و دستاوردهای جدید در این زمینه، کوچ فرزند خود قرار گیرند. این به عنوان پدر و مادر ما را قادر می‌سازد تا با پاسخ‌ها و رفتارهای بیولوژیکی معمولی که بخشی طبیعی از رشد یک نوجوان است و برای انتقال رشد به بزرگسالی ضروری است، کنار بیاییم. طی ده سال گذشته تحقیق در مورد کوچینگ والدین و فرزندان نشان می‌دهد که کوچینگ والدین، ​​کودکان، نوجوانان و سیستم‌های خانوادگی باعث کاهش استرس در شرایط مختلف خانوادگی می‌شود و مهارت‌های کلیدی برای خانواده فراهم می‌کند و نیز باعث شکوفا شدن، بلوغ و رشد همه اعضای خانواده می‌شود.

چگونه والدین می‌توانند کوچ فرزند خود شوند؟

امروزه، رویکردی به نام رویکرد والد در نقش کوچ، وجود دارد که برای تجهیز والدین به مهارت‌های اساسی کوچینگ در مکالمات والدین و فرزندان طراحی شده است. این برنامه بر اساس جدیدترین یافته‌های علوم اعصاب، روانشناسی و تحقیقات مربوط به رشد مغز کودکان و نوجوانان است. استفاده از ارتباطات متمرکز بر راه‌حل به عنوان یک استاندارد خانوادگی، به خانواده‌ها کمک می‌کند تا با اطمینان از چالش‌های زندگی ازجمله دوره نوجوانی، به جلو حرکت کنند. والدینی که در نقش کوچ هستند، درواقع به‌طور روزمره از رویکردهای پیشرفته متمرکز بر راه‌حل استفاده می‌کنند و به کودک کمک می‌کنند تا با کنجکاوی و شادی یاد بگیرند و اکتشاف کنند. کودکانی که به شیوه‌ای کوچینگ محور و متمرکز بر آموزش تحصیل می‌کنند، به عادت‌های مثبتی دست می‌یابند؛ آن‌ها در آینده شخصیت‌های قوی را به‌راحتی پشتیبانی می‌کنند. برای انجام مطلوب فرایند والدین در نقش کوچ به چند مورد باید توجه ویژه داشته باشید که در ادامه این مقاله به آن‌ها خواهیم پرداخت.

AdobeStock 81356083 The Parental Coach Parent Coaching Optimized

نقش خود را تغییر دهید

به عنوان یک والد در نقش کوچ، با رشد کودک و تغییر در وضعیت فیزیولوژیک و همچنین تغییر در حالات روحی فرزندتان، سعی کنید شما نیز با توجه به نیازهای آن‌ها در شرایط متفاوت، تغییر کنید. برای مثال، کودک در سال‌های ۶ یا ۷ سالگی نیاز به آموزش خواندن و نوشتن دارد؛ در این سنین او سعی می‌کند به‌طور مستقل، البته با اندکی کمک دیگران، کارهای خود را انجام دهد. بین سال‌های ۷-۱۲ سالگی به روابط اجتماعی و شرکت در گروه‌های مختلف علاقه نشان می‌دهد؛ در این سنین لازم است این رویدادها را زیر نظر یک فرد بالغ انجام دهد، از قبیل، رفت‌وآمد و دیگر کارهای موردنیاز او. در سال‌های بعد و به عبارتی، دوره نوجوانی، بیشتر تمایل به برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری برای خود خواهد داشت. در این دوره باید نقش شما تغییر کند و دیگر از حالت نظارت مستقیم و مراقبت خارج شود و وارد مرحله جدیدی با عنوان کوچ شوید. باید با شلختگی‌ها و رفتارهای غیرعادی او که اقتضای سنش را می‌کند، کنار بیایید. بپذیرید که این فرایند کاملاً طبیعی است؛ فقط کافی است که به او اعتماد کنید و این اعتماد را به او نشان دهید که از پس کارهای خود بر می‌آید. با این روند فرزند شما آماده وظایف بزرگ‌تر و مهم‌تر در آینده خواهد بود.

چشم‌انداز خود را تغییر دهید

برای شروع این مرحله، باید به فرزند خود بفهمانید که برای نظرات و دیدگاه او ارزش قائلید؛ اما چگونه؟ این مورد را با گوش‌سپاری دقیق به ایده‌ها و علایق او در هنگام عنوان کردن آن‌ها، عملی کنید. تفاوت‌هایش را ارج بنهید؛ با این روش او حس ارزشمندی خواهد کرد و به عنوان یک فرد مستقل، هویت خود را می‌یابد. حالا به نظر شما، در این موقعیت‌ها، کوچینگ چه اهمیتی برای روابط بین والدین و فرزندان دارد؟ یا بهتر بگویم، دانستن و اهمیت دادن به دیدگاه دیگران چه مزیتی دارد؟ یک رابطه سالم و مثبت کوچینگ محور به فرزندان این امکان را می‌دهد که:

  • به عنوان یک انسان ارزش‌های خود را درک کنند؛
  • احترام و انگیزه را به‌طور متقابل منعکس نمایند؛
  • خوب شنیدن دیگران و آرامش را بیاموزند؛
  • به‌طور متقابل خواسته‌ها را توسعه و پرورش ‌دهند؛
  • اعتقادات و ارزش‌هایشان شکل می‌گیرد؛
  • ‌یاد بگیرند چه موقع و کجا مذاکره و مدارا کنند؛
  • درک می‌کنند که عضوی از یک اجتماع هستند؛
  • از چالش‌های زندگی با روی باز استقبال ‌کنند.

مهارت‌های یک کوچ را بیاموزید

شما چه کسی هستید؟ آیا خود را می‌شناسید؟ مهم‌ترین مهارت و خصیصه یک کوچ این است که ابتدا به شناخت خود می‌پردازد. اگر می‌خواهید به فرزندتان در شناخت او کمک کنید، اول باید خود و زندگیتان را به‌طور کامل بشناسید. در هر موقعیت برای برقراری ارتباط با فرزند خود، باید نسبت به مسائل بیرونی و درونی آگاهی داشته باشید.

استانداردهایی را برای خود تعیین کنید و در این راه:

  • منعطف و خلاق باشید؛
  • صبور و شکیبا باشید؛
  • ثابت و استوار باشید؛

اکنون که تا این مرحله را طی کرده‌اید، به مهارت‌ها و خصوصیات یک والد در نقش کوچ بسیار نزدیک شده‌اید. حالا، این امکان برای شما فراهم شده است تا از ابزارهای دیگر کوچینگ برای کوچ فرزندتان استفاده کنید. کار خود را با چند پرسش در مورد شما در رویارویی با فرزندتان ادامه می‌دهیم:

  1. آیا شما همیشه واضح و شفاف صحبت می‌کنید؟
  2. به دیدگاه و نظر فرزندتان توجه می‌کنید و با دقت به آن‌ها گوش می‌کنید؟
  3. در شرایط مختلف با روی باز با او برخورد می‌کنید و همیشه برایش وقت دارید؟
  4. قضاوت را کنار می‌گذارید؟
  5. روی نتایج تمرکز دارید؟

با عدم رعایت این موارد، موانع اصلی در روابط مؤثر شما شکل خواهد گرفت. اگر این نقایص در شما و رفتارتان وجود دارند، با شناسایی آن‌ها در رفتارهای خود و تغییر به موقع، از شر آن‌ها خلاص شوید. حتی اگر غیرطبیعی به نظر رسید، به کار خود ادامه دهید! نگران نباشید، این مهارت‌ها طبیعت و ماهیت دوم شما خواهد شد!

مرحله بعد؛ دست به کار شوید!

 با گذر از مرحله کسب مهارت کوچینگ با رفع نقایص و مشکلات رفتاری خود در رابطه‌تان با فرزندان، آماده شروع یک فرایند والد در نقش کوچ هیجان‌انگیز خواهید بود. برخی از مهارت‌ها را در حین کار خواهید آموخت که چگونه آن‌ها را در مقابله با فرزندتان باید به کار ببندید. در این بخش ۷ روش طلایی برای موفقیت بیشتر در امر کوچینگ را معرفی می‌کنیم:

  • اولین روش احترام است. «اگر به من احترام بگذاری، به حرف تو گوش خواهم کرد».

هر فرد برای ادامه زندگی با عزت نفس، نیاز به احترام دارد. بیاموزیم که با فرزندانمان با احترام برخورد کنیم. اجازه دهیم آن‌ها بفهمند که برای ما ارزشمند هستند. به نظرات و دیدگاهشان توجه کنیم. این احترام در زبان بدن ما مشهود باشد؛ به آن‌ها زمان بدهیم تا مشکلات را خودشان حل کنند و برای آن‌ها در این راه احترام قائل شویم.

  • دومین روش گوش‌سپاری است. «اگر به من گوش کنی، مرا خواهی فهمید».

اگر به عنوان یک والد در نقش کوچ، برای آینده فرزند خود اهمیت قائل هستید، باید هنر خوب گوش کردن را بیاموزیم. اولین چیزی که فرزندان در مورد والدین خود از آن شکایت می‌کنند، این است که «پدر و مادر ما، به حرف ما گوش نمی‌کنند.» برای تغییر عادت گوش کردن و تمرکز بیشتر بر روی آن باید طوری بشنوید که فرد مقابل را کاملاً درک کنید. شنونده‌ای پویا باشید. برای تمرین بیشتر، دفعه بعد که فرزندتان به سراغ شما آمد تا با شما صحبت کند، یک‌نفس عمیق بکشید؛ صورت خود را به طرف او کنید؛ کاملاً و با تمام وجود به او گوش کنید، بدون هیچ مزاحمت و قطع کلام او، فقط و فقط بشنوید.

  • سومین روش درک کردن است. «مرا درک کن تا قدردان تو باشم».

آیا کسی را سراغ دارید که درک افراد برایش اهمیت نداشته باشد؟ یا از این که او را درک نکنند آزرده نشود؟هر فرد به دنبال این است که او را بفهمند. به چالش‌ها و تغییراتی که افراد در طول شبانه‌روز با آن روبرو هستند، توجه کنید. فرزندان ما نه تنها به دنبال این هستند که به آن‌ها احترام بگذاریم و به آن‌ها گوش کنیم، بلکه نیاز دارند در نتیجه گوش‌سپاری دقیق، درک شوند. خواسته‌ها، نظرات و عقایدشان موردتوجه قرار گیرد و فهمیده شوند. احترام- شنیدن- درک. والدین باید به‌طور کامل این حس را به فرزند خود انتقال دهند.

  • چهارمین روش قدردانی است. «اگر قدردان من هستی، پشتیبانی تو را خواهم فهمید.»

تشویق، تشکر و تحسین فرزندان، همه و همه در شکوفایی استعدادها و ویژگی‌های افراد نقش مهمی دارند. حتی اگر کاری که فرزند شما انجام می‌دهد، کوچک و ناچیز است، از او تشکر کنید؛ او را تحسین کنید؛ برای انجام آن پاداشی قائل شوید. این کار به او احساس غرور و بزرگی خواهد داد. اگر فرزند شما نوجوان است، نوع تحسین او با فرزند خردسال کاملاً متفاوت است؛ این موضوع را حتماً در نظر داشته باشید.

  • پنجمین روش پشتیبانی است. «اگر مرا در تجربه‌های جدید، پشتیبانی کنی، مسئولیت‌پذیر خواهم شد.»

بیاموزیم که چه زمانی و چگونه فرزندمان را پشتیبانی و حمایت کنیم. حمایت از چند جنبه می‌تواند صورت بگیرد: احساسی، هوشی، فیزیکی، مالی و روحی. هر نوع حمایتی که فرزندان ما در سطوح مختلف زندگی خود برای تغییر در طی سال‌ها نیاز خواهند داشت. ممکن است در یک لحظه نیاز به حمایت روحی داشته باشد و در لحظه دیگر حمایت مالی را درخواست کند. زمانی که فرزند خود را تحت حمایت خود قرار می‌دهید، هر نوع آن، به اندازه تشویق او به انتخاب هم اهمیت دهید. چرا که قصد شما از این حمایت این است که او استقلال و مسئولیت‌پذیری را بیاموزد. فراموش نکنید که در این راه استانداردهایی را تعیین کنید. باید حمایتی متناسب و متعادل با شرایط داشته باشید.

  • ششمین روش مسئولیت‌پذیری است. «وقتی مسئولیت‌پذیر هستم، مستقل بار می‌آیم.»

شمابه عنوان یک والد دو راه دارید: یا فرزند خود را وابسته پرورش دهید و مدام تا پایان زندگی‌اش به دنبال اصلاح اشتباهات او باشید؛ یا آنکه او را فردی مستقل و خود ساخته بار آورده و نسبت به زندگی خود، مسئولیت‌پذیر نمایید. یک والد در نقش کوچ می‌داند که زندگی هر فرد به دست خود اوست. زمانی که به فرزند خود احترام گذاشته، به حرف او گوش فرا می‌دهید، او را درک و تحسین می‌کنید؛ زمانی که حمایت شما را می‌بیند، آماده پذیرش مسئولیت خواهد بود. پذیرش مسئولیت از سوی فرزندان، تائید موفقیت و شکست نیست؛ بلکه در این مقطع، تنها پیشنهاد پذیرش مسئولیت از سوی او، نکته مثبتی است که باید موردتوجه قرار گیرد. عملکرد او ارزیابی آن در اینجا مورد بررسی قرار نخواهد گرفت. مسئولیت‌های مختلف، روال عادی زندگی فرزندان را تغییر می‌دهد و از این بابت می‌تواند برای آن جالب و جذاب باشد.