چه زمان کوچ باشیم چه زمان مدیر؟

آیا می‌دانید که به سرپرست تیم بیس‌بال، مدیر و به سرپرست تیم بسکتبال، کوچ می‌گویند. حالا چرا؟ در پاسخ این سؤال باید گفت لزوماً تفاوت‌های فاحشی بین این دو ورزش وجود ندارد جز در اینکه بازیکنان چطور کوچ یا مدیریت می‌شوند. همان‌طور که بیس‌بال و بسکتبال دو ورزش متفاوت هستند، کوچینگ و مدیریت هم دو فعالیت متفاوت‌اند. فعالیت یکی از آن‌ها با هدایت کردن و دیگری با آموزش دادن همراه است.

تغییر نقش بین کوچینگ و مدیریت در کنار یکدیگر اثربخشی بیشتری را فراهم می‌کند. مدیریت در حوزه‌ی بیان کردن، هدایت کردن، دستور دادن، الزامات فوری و دستیابی به یک نتیجه‌ی مشخص است. کوچینگ با تحقیق کردن، تسهیل کردن، مشارکت، پیشرفت بلندمدت و بسیاری از نتایج احتمالی در تماس است.

در طول بازی بیس‌بال، مدیر اصولاً بر روی استراتژی و مدیریت جریان بازی متمرکز است. او تصمیم می‌گیرد چه کسی و چه زمانی پرتاب را انجام دهد. او مکان بازیکنان را در زمین مشخص می‌کند؛ و بر دستورات تمرکز می‌کند تا اینکه کوچینگ انجام دهد، به این صورت که به بازیکنان می‌گوید چه زمانی بچرخند، چه زمانی ضربه بزنند و چه زمانی بدوند.

در بسکتبال، کوچ درست همان اختیار مدیر بیس‌بال را دارد، ولی با عملیات زمین بازی بیشتر درگیر می‌شود. او جزئیات بازی را طراحی می‌کند و برنامه‌های دفاعی را به بازیکنان می‌دهد، اما آن‌ها را برای انجام بازی، آن طوری که با آن‌ها هماهنگ باشد (برای استفاده از مهارت‌ها و دانششان)، آزاد می‌گذارد. در زمان استراحت، کوچ بازی را روی تخته ترسیم می‌کند. تشویق‌ها، حمایت‌ها و پیشنهاد‌های خود را مطرح می‌کند؛ و به بازیکنان یاد می‌دهد چطور به نتایج احتمالی بر اساس آنچه تیم مقابل انجام می‌دهد، واکنش نشان دهند.

بدیهی است که نقش‌ها و مسئولیت‌های مدیر بیس‌بال و کوچ بسکتبال اشتراکاتی دارد؛ اما هنگامی‌که مدیر بیس‌بال روی اختیار و هدایت متمرکز است، کوچ بسکتبال روی ظرفیت یادگیری و تسهیل کردن کار می‌کند.

حال همه‌ی این‌ها در رابطه با رهبری کسب‌وکار به چه صورت است؟ بیشتر از آنچه فکرش را کنید شرایط مشابه کوچینگ و مدیریت در تیم‌های ورزشی برای تیم‌های کاری هم صادق است.

در کسب‌وکار ما باید هم کوچ و هم مدیر باشیم. برای رهبری مؤثر، باید بدانیم که چه زمانی کدام‌یک از لباس‌های کوچینگ و مدیریت را به تن کنیم.

مدیریت با روش وظیفه محور و دستوری پیش می‌رود که لازم است در شرایط خاص به کار گرفته شود. معمولاً در شرایط اضطراری که کارمند قبلاً هرگز آن کار را انجام نداده، یا وقتی‌که اعتمادبه‌نفس کمی در انجام کار دارد، بهترین نتیجه‌ها را ایجاد می‌کند.

بهترین نتایج کوچینگ در اهداف توسعه‌ای، مخصوصاً هنگامی‌که یک تیم حرفه‌ای باصلاحیت در سطح بالا در حال انجام کار است، به دست می‌آید. به‌محض اینکه شما بخواهید سازمانتان برنده شود، اعضای تیم به حمایت و راهنمایی شما نیاز دارد؛ اما در بیشتر مواقع نیاز به هدایت ندارد.

دانستن زمان هدایت کردن، سپردن، یا توسعه دادن برای یک مدیریت مؤثر الزامی است. مشخص کنید کدام روش (کوچینگ و مدیریت؟) بر اساس پروژه در دست اقدام، فارغ از اینکه چه شخصی آن را انجام می‌دهد، کارساز است. اغلب، نیاز به ترکیب این روش‌ها، بر اساس پیچیدگی کار محول شده، تجربه‌ی آن‌ها در رابطه با آن کار و سطح شایستگی مورد نیاز برای اتمام باکیفیت کار، وجود دارد.

هدایت کنید، زمانی که کارمند صلاحیت کاری کمی با توجه به مهارت‌ها و توانمندی‌های موردنیاز برای اتمام کار دارد. مطمئن شوید که کیفیت عالی را تعریف کرده (چه‌کاری، چطور و چه زمان) و با آوردن (نمونه‌ها، مثال‌ها و …) شخص را برای ایجاد نتیجه‌ی موردنظر آماده کنید.

هدایت کنید زمانی که شخص:

  • آن نقش یا وظیفه را تازه گرفته باشد
  • در شرکت تازه‌وارد باشد
  • با مشتری‌های جدیدی سروکار داشته باشد
  • مسئولیت‌های جدیدی را پذیرفته باشد
  • روش‌های جدیدی برای انجام کار پیش بگیرد

تفویض اختیار کنید، زمانی که کارمند صلاحیت لازم برای انجام کار با کیفیت بالا را دارد. بااین‌حال دوباره، معیارهای کیفیت را مشخصاً در مسیر رسیدن به هدف شفاف کنید. سپس به کارمند اجازه دهید رویکردی که پیش می‌گیرد را مشخص کرده و شما را در جریان پیشرفتش قرار دهد. سؤال‌هایی بپرسید و در زمانی که نیاز است مسیر دهید و حمایت کنید.

تفویض اختیار کنید زمانی که شخص:

  • در آن نقش، تجربه‌هایی دارد
  • صلاحیت یا سابقه‌ای دارد
  • یک مسئولیت یا مشتری حساسی دارد
  • در فعالیت‌هایش اعتمادبه‌نفس دارد
  • روش‌های مشابه انجام کار وجود دارد

توسعه دهید، زمانی که کارمند صلاحیت و تعهد بالا برای انجام آن کار را دارد. سپس معیارهای کیفیت را مشخص کنید و از سر راه کنار بروید! رسمیت زیادی برای انجام موفقیت‌آمیز کار قائل شوید. سپس چالش بعدی شخص را تعیین کنید.

توسعه دهید زمانی که شخص:

  • تجربه‌ی گسترده‌ای دارد
  • صلاحیت اثبات‌شده‌ای دارد
  • تجربه‌ی حساسیت کاری یا مشتریان مشابه داشته است
  • در حال احراز صلاحیت بالاتری است
  • در حال بررسی رویکردهای جدید است

مهارت‌های کوچینگ خود را افزایش دهید.

به خاطر داشته باشید که مهارت‌های کوچینگ نقش مهمی در رهبری شما دارد. چهار روشی که می‌توانید مهارت کوچینگ خود را افزایش دهید در زیر آمده است:

  • به‌جای دستور دادن، انگیزه‌بخش باشید.

انگیزه بخشی به دیگران برای انجام کار از اهداف اصلی کوچینگ است. یک کوچ یاد می‌گیرد که چطور بین مسیردهی و الهام بخشی و در دسترس کارمندان بودن، تعادل برقرار کند. کوچ با اشاره به ارزش کار کارمندان و کمک به پیشرفت اعتمادبه‌نفسشان، پتانسیل آن‌ها را نشانشان می‌دهد. این طرز نگرش کارمندان مؤثرتر و متعهدتر می‌سازد چون آن‌ها به‌منظور دستیابی به حس تأثیرگذاری‌شان در آنچه برای زندگی انجام می‌دهند، شروع به پیشرفت می‌کنند.

  • همراهان خود را حمایت کنید

منبع حمایتی برای همکاران خود باشید. در نظر داشته باشید می‌تواند رفتار سرزنشگرانه‌ی شما به آن‌هایی نقششان شبیه شماست، مخرب باشد. به‌جای آن، زمانی که شما تجربه‌ای دارید که می‌تواند به حل مشکل کمک کند، سؤال‌های بخصوصی بپرسید. آگاهی دهید—نه اینکه موجب ناامیدی شوید.

شما با پیشنهاد حمایت به آن‌ها، می‌توانید ارتباط بیشتری بسازید. به آن‌ها اجازه دهید که مشکلاتشان را با شما مطرح کنند و دیدگاه شما را در مورد مسئله‌شان بدانند. درباره زمانی که برای این موضوع به آن‌ها می‌دهید سخاوتمند باشید.

  • فضای مطلوبی نسبت به انجام با کیفیت کار بسازید

اجازه دهید مثالی از کارمندی بیاورم که بار کاری سنگین‌تری نسبت به کار معمول خود دارد. این کار اضافی به او احساس اضطراب و استرس می‌دهد. یک مدیر ممکن است فقط به او بگوید که از درست انجام دادن کار اطمینان حاصل کند—اما این کار به‌ندرت مؤثر است و حتی نگرانی کارمند را بیشتر می‌کند.

راه بهتر مواجهه با چنین شرایطی آگاه شدن و به رسمیت شناختن احساسات و بعدازآن تشویق کردن اوست: به او بگویید که می‌تواند و شما می‌دانید که ظرفیت بالا رفتن را دارد و فراتر از انتظارات آن کار می‌تواند عمل کند. تأکید کنید که چقدر در گذشته او را در کارش ستایش کرده‌اید و سپس این اطمینان را بدهید که پاداشی (کارت هدیه، پاداش کوچک، یا حتی معرفی به جمع) در ازای کارش دریافت می‌کند.

هرجایی که امکان دارد، پیشنهاد کمک بیشتری در حین کار زیاد کارمند، دهید. برای مثال، بپرسید آیا منابعی برای ساده‌سازی کارش نیاز دارد. احساس حمایت شما در مسیر، می‌تواند به کارمند کمک کند تا انگیزه‌ی بیشتری برای اتمام کار داشته باشد.

  • فضایی ایجاد کنید که کار کردن برای شما لذت‌بخش باشد

به خاطر داشته باشید که فرهنگ و فضای محل کار اجزای کلیدی انگیزه‌ی کارمند هستند. فضا بهتر است سبک، امن و انگیزه‌بخش کارمندان باشد زیرا کارمندان راضی، مشتریان راضی می‌سازند.

با توجه به مطالب گفته‌شده، مهارت کوچینگ برای مدیران در دستیابی به بالاترین ظرفیت کاری نیاز است ضمن اینکه کوچینگ به‌خودی‌خود می‌تواند به شکل تخصصی مورداستفاده‌ی سازمان‌ها قرار گیرد و انجام کار و رسیدن به اهداف سازمان را تسهیل کند.