شاید مهمترین تفکری که افراد شاد برای تجربهی شادی در زندگیشان دارند این است: «شادی برایم پیش میآید، همه بستگی به خودم دارد.»
میپرسید چرا این را میگویم؟ خوب، دو دلیل دارم. اولاً، همانطور که گفتم، هیچ کس – مطلقا هیچکس! – در این دنیا مسئول شاد کردن شما نیست. مطمئناً والدینتان قبلاً مسئول شاد کردن شما بودهاند، اما حالا که بزرگ شدهاید، این وظیفهی خودتان است و نه دیگران.
من، برای نشان دادن این نکته، برایتان مثالی میزنم. یک مداد را در کف دستم نگه میدارم و به یکی از حضار داوطلب دستور میدهم که «سعی کند مداد را از چنگم درآورد.» من نمیگذارم که وی به سرعت مداد را از دستم بیرون آورد، در لحظات آخر، میخواهم مانع کارش شوم و مقاومت کنم و او برای بیرون آوردنش به تقلا میافتد.
فرد داوطلب میخندد و من از او میپرسم: «آیا از دستوراتم پیروی کردی؟»
اکثر افراد سرشان را به نشانه «بله» تکان میدهند، اما غالباً برخی از شرکت کنندگان باهوش میگویند: «نه، شما به ما گفتید که مداد را از دستتان بیرون بیاوریم، نه اینکه آن را بگیریم (مداد را بگیرند بدون آنکه درش آورند).»
میگویم: «درست است.» به طرف داوطلب میچرخم و این بار به صراحت به او دستور میدهم «با تمام نیرو مداد را از دستم بگیرد، نه اینکه فقط نگهش دارد.»
فرد داوطلب اخم میکند، اذیت میشود و زیر لب چیزهایی میگوید، اما مداد را نمیگیرد. سپس از کل گروه میپرسم: «بعد از آن همه زور زدن، برای مداد چه اتفاقی میافتد؟»
همه با صدای بلند پاسخ دادند: «هیچ اتفاقی نمی افتد!»
میگویم: «بله» و با این حرف به داوطلب میگویم مداد را از دستم بگیرد. پس از آنکه او این کار را انجام داد، پیام نهایی را اینگونه به آنها میرسانم: «تنها کاری که نتیجه میدهد انجام آن چیزی است که برای کسب نتیجهی فوق ضروری است؛ شما ناگزیرید هر کار لازمی را برای کسب نتیجهی مطلوبتان انجام دهید.»
برای آنکه شادی را در زندگیتان تجربه کنید، ناگزیرید آنچه را برای تحققش الزامی است انجام دهید. در اینجا، ده نکته را به شما معرفی میکنم که یاریتان میکند در مسیر شادی قدم بگذارید. پنج نکته اول شناختی یا نگرشی هستند و پنج مورد بعدی رفتاری هستند.
1.واقع بین باشید. هیچ کس نمیتواند همیشه شاد باشد. هر روز شاهد دردسرها و ناامیدیهایی هستیم که شادی را از بین میبرند. کمالگرا نباشید. به خودتان بگویید که گاهی ناراحتی بخشی معمولی از زندگی روزمرهتان است.
2.امید داشته باشید. ممکن است ناراحت باشید، اما شما در این جهان استثناء نیستید و میتوانید در نهایت شادی را بیابید. اگر به دنبال شادی باشید، آن را خواهید یافت و خود را پیروز میدانید. اگر بنا به مشکلات عاطفی نمیتوانید شادی را در درونتان تجربه کنید، با یک متخصص بهداشت روانی مشورت کنید، زیرا وی کمکتان میکند هر آنچه را که مانع شادیتان میشود از بین ببرید و یاریتان میکند راهکارهایی اتخاذ کنید تا شادی را به زندگیتان بیاورید.
3. بر خرسندی تمرکز کنید. شادی را یکسوم میانی هرم مصر تصور کنید. یکسوم پایینی هرم، که وسیعترین قسمت آن است، نشاندهنده خرسندی و یکسوم رأس آن، که کمترین حجم را دارد، نشاندهنده لذت است. بهجای آنکه به دستیابی بر یکسوم میانی یعنی شادی یا یکسوم بالایی یعنی لذت تمرکز کنید، تلاشتان را وقف دستیابی به خرسندی در یکسوم پایینی هرم کنید. هرچه در زندگی روزمرهتان خرسندی بیشتری حس کنید، بیشتر خود را شاد خواهید یافت؛ روزهای بیشتری شاد خواهید بود و لحظات بیشتری خوشحال خواهید بود.
4. به فکر امروز باشید، تا فردا خدا بزرگ است. مهارت در لحظه زندگی کردن یکی از ارزشمندترین مفاهیم در زمینهی ترک اعتیاد است. پس از آنکه فرد به دام اعتیاد افتاد، دهها سال پاک بودن (دوری از اعتیاد) برایش دلهرهآور و طاقتفرسا است، اما پرهیز از آن از همین امروز در دست خودتان است. در مورد شادی نیز همین امر صادق است. هدفتان را برای یافتن سرگرمی، خرسندی و شادی از همین امروز تعیین کنید. بهتر است همان فردا نگران آمدن فردا باشید. این جمله به نظر منطقیتر است، اینطور نیست؟
5.مسئولیت شخصی را بر عهده بگیرید. مسئولیت شخصی بدین معنا است که بیقید و شرط معتقدید که 100% مسئول کسب نتایج مطلوبتان هستید و مهم نیست که تحققشان چقدر سخت باشد. به یاد داشته باشید که همیشه انتخابی برای انجام دادن یا ندادن کار دارید و همیشه مسئول گزینههای پیشرویتان هستید. البته رعایت این اصل اندکی مشکل است، زیرا بسیاری از شرایط دشوار به گونهای پیش میروند که کسب منافعتان به مشکل برمیخورد. اما هنگامی که مسئولیت انتخابهایتان را پذیرفتید، خودتان را قادر میسازید که انتخاب مطلوبتان را انجام دهید، اگرچه چنین روندی برای مدت کوتاهی چندان ساده نیست.
چگونه شادی را در وجودمان همیشه نگه داریم؟
- هرگز خودتان را ملامت نکنید. منظورم این است که شما جدا از کردارتان هستید. اگرچه شاید کارتان بد باشد و عاقلانه است که به آن معترف باشید، اما آن کار بد را به دیگر کارهایتان تعمیم ندهید و کل اعمالتان یا کل وجودتان را به سبب آن کار بد ملامت نکنید. تمام وجودتان به سبب آن کار بد تباه نشده است، به خاطر یک کار بیارزش تمام وجودتان بیارزش نشده است و به خاطر یک ناکامی همهی وجودتان مغبون و ناکام نیست. از منظر معنوی، باید گناهانتان را لعنت کنید، اما هرگز خودتان را به خاطر انجام این گناهان لعن و نفرین نکنید.
- قدردان کردار نیکتان باشید. وقتی از خودتان توقع دارید که کار درست را انجام دهید، نتیجهاش این میشود که خطاهایتان به نظر بزرگ میآیند. این اشتباه است. اگرچه باید خطاهایتان را بپذیرید، زیرا چنین خطاهایی فرصتی مغتنم برای یادگیری و رشد ایجاد میکنند، به خودتان برای انجام اعمال نیکتان دست مریزاد بگویید. من به خود جسارت میدهم و پیشنهاد میکنم چند دقیقه قبل از خواب وقت بگذارید و حداقل سه کار مثبتتان را که در آن روز انجام دادهاید مرور کنید.
- هر روز را با شادی و خرسندی آغاز کنید. امروز تنها روزی است که از داشتنش اطمینان دارید. چقدر احمقانه است که تمام روز را سخت کار کنید یا، حتی بدتر، کل روزتان بیحوصله و نالان باشید. توجه داشته باشید که هر روزحداقل یک فعالیت لذتبخش در برنامهتان داشته باشید. هرچه فعالیتهای شادیبخش بیشتری داشته باشید، دنیا بیشتر به کامتان است. به خودتان جسارت دهید و به دنبال یک هدف برای آیندهتان باشید، مثلاً با محبوبتان برای شام بیرون بروید، به کنسرت بروید و یا آخر هفته را در ساحل یا کوه بگذرانید.
- قدردان باشید. آنچه ما روی آن تمرکز میکنیم نقش مهمی در روحیه مان دارد. افراد ناراحت غالباً بر روی خطاهایی نظیر ناکامیهای زندگیشان، خطاپذیری دیگران و کردار ناصوابشان تمرکز دارند. جای تعجب نیست که روحیهشان بسیار آشفته است. لازم نیست خطاها را نادیده بگیرید، اما هر روز تلاش کنید نیکیهای زندگیتان را به یاد بیاورید؛ از خود بپرسید آیا در زندگی چیزی دارم که سپاسگذارش باشم؟ امروز برای آنکه شاد و خرسند باشم، چه فرصتهایی دارم؟ چه کسی محبوبم است که محبت من هم در دلش باشد؟ امروز با چه کسی میتوانم مشارکت مثبتی داشته باشم؟ امروز چه چیزی میتوانم بیاموزم که جذاب یا باارزش باشد؟ با طرح این سؤالات و مهمتر از همه پاسخ دادن به آنها، میتوانید بر جنبههای مثبت تمرکز کنید و در نتیجه روحیهتان شاد شود.
- بخشنده باشید. داستان ابنزر اسکروج [1] نمونهی تمامعیار شادی حاصل از سخاوت است. در این داستان، میبینیم پس از آنکه ارواح گذشته، حال و آیندهی کریسمس با او صحبت کردند، وی، فردای همان روز، از آدمی بدبخت و گداصفت به آدمی شاد و بخشنده تبدیل میشود. او از این طریق به زندگیاش بینهایت غنا میبخشد. این کار در توان شما هم هست. هر روز فرصتهای متعددی برای نثار سخاوتمندی فراهم است. سخاوتمندی را از افرادی شروع کنید که با آنها زندگی میکنید، سپس به سراغ دوستان و همکارانی بروید که مرتباً با آنها ارتباط دارید، و در نهایت در قبال افرادی که به شکل تصادفی میبینید بخشنده باشید. هر روز لبخندها، تشکرها، تعریف و تمجیدها، دست مریزادها و آغوشتان را نثار دیگران کنید. به واکنش مخاطبتان توجه کنید. بهزودی خرسندی و شادی مهمان دلتان میشود
نوشته: دکتر راسل گریگر
[1] نام قهرمان داستان «سرود کریسمس» اثر چارلز دیکنز است که در سال 1843 نگاشته شده است.