کوچینگ شغلی مناسب افرادی است که می‌خواهند بدانند برای دست‌یابی به اهداف شغلی‌شان چه گام‌های مشخصی را باید بردارند. در حالی‌که، «مشاوره» بیشتر فرآیند – محور بوده و در جستجوی این است که کدام مسائل شخصیتی و روانشناختی در راه رسیدن فرد به رویاهای حرفه‌ای او مانع ایجاد کرده و مشکل‌زا شده است.

اما هستۀ اصلی کوچینگِ مسیر شغلی کمک به افراد، برای شناخت آگاهانه‌تر از خویش و ارزیابی موقعیت‌های حرفه‌ای­شان با نگاهی واقع‌بینانه‌تر همراه با صداقت، کنجکاوی و همدلی است.

متداول‌ترین برداشت‌های اشتباه درباره کوچینگ مسیر شغلی کدامند؟

سه پاسخ اول من چه هستند؟

  • اول، داشتن یک رزومه بی‌نقص تنها چیزی است که برای جستجوی یک مسیر شغلی کارآمد نیاز دارید.
  • و بعد اینکه کُوچ‌های مسیر شغلی یک شغل خوب برایتان پیدا خواهند کرد.
  • به‌علاوه، این دیدگاه رایج هم وجود دارد که فقط کافی است در یک جلسه کوچینگ شغلی شرکت کنید تا تمام مشکلات شغلی‌تان حل شوند.

برای آنکه یک مراجع از مزایای کلیدی کوچینگ آگاه شود حدود هشت تا ۱۰ جلسه کوچینگ لازم دارد.

یک شخص معمولی از همراهی و رهیاری یک کوچ مسیر شغلی چه انتظاراتی می‌تواند، داشته باشد؟

در هرحال، مراجعین می‌توانند انتظار داشته باشند که روند دست‌یابی به اعتمادبه نفس شغلی، افزایش بینش و آگاهی، تشویق و پشتیبانی برای ایشان فراهم شود. همچنین، باید این احساس را داشته باشند که رابطه کوچینگ به آنها این امکان را می‌دهد تا کمی آرامش را تجربه کنند. جستجوی مسیر شغلی باعث ایجاد اضطراب، ترس و آسیب‌پذیری در میان افراد می‌شود.

اخیراً، یکی از مراجعانم نمی­توانست یک الگوی فکری شاملِ صرفاً ارسال رزومه به آگهی‌های اشتغال آنلاین را بشکند – حتی با توجه به اینکه نتیجه‌ای هم از این‌کار به‌دست نمی‌آورد. بعد از کمی کاوش، ادغان کرد که چون والدینش، هم پدر و هم مادر، شخصیت‌های جسور و بی‌ملاحظه‌ای دارند، او عادت کرده که عقب بکشد. اهل اصرار و پافشاری نبود، دلش نمی‌خواست از کسی درخواست کمک کند و از شنیدن جواب رد واهمه داشت. باید او را ترغیب می‌کردم که اعتماد به‌نفس داشته باشد، چون این ویژگی برای شبکه‌سازی حرفه‌ای ضروری است – چرا که اعتماد به‌نفس بخشی از فرآیند جستجوی مسیر شغلی است که او از آن دوری می‌گزید.

چندین ابزار ارزیابی وجود دارد که کُوچ‌های مسیر شغلی می‌توانند از آنها برای کمک به مراجع خود استفاده کنند، مانند آزمون‌های رفتارشناسی، فهرست علاقمندی، تعیین نقاط قوت و تمرین‌های مرور موفقیت که نشان می‌دهند افراد بیش از همه به چه‌چیزی افتخار می‌کنند، و همچنین تحلیل پرسشنامه ترجیحات شغلی که مشخص می‌کند چه نوع کار یا محیط کاری برای یک فرد مناسب است.

به‌علاوه، ابزار ارزیابی ۳۶۰ درجه هم در دسترس ما قرار دارد، که شامل دریافت بازخورد سازنده از خانواده و دوستان است. اکثر اوقات از مراجعانم می‌خواهم یک فهرست از پرسش‌ها درباره خودشان را به همکاران و عزیزانشان بدهند، سپس، پاسخ‌های دریافتی را مستقیماً برای من ارسال کنند تا بتوانم یک گزارش برای آنها تهیه کنم که نگاهی به آن انداخته – و امیدوار باشم که درباره آن  تأمل می‌کنند.

در کدام نقطه از زندگی حرفه‌­ای یک شخص کوچینگِ مسیر شغلی بیش از همه سودمند است؟

درحالیکه شخصاً بر این باورم کوچینگِ مسیر شغلی در هر نقطه‌ای از مسیر حرفه‌ای یک شخص می‌تواد مفید باشد، بهتر است بگویم که کوچینگ مسیر شغلی مناسب در سال‌های ابتدایی دانشگاه یا فوراً بعد از فارغ التحصیلی، جای پای محکمی در اختیار افراد قرار می‌دهد. نه فقط برای آماده‌سازی یک رزومه عالی و یافتن مسیر شغلی مناسب، بلکه برای برخورداری از طرز فکر و ذهنیتی که به او کمک می‌کند تا بداند مسیر شغلی امروزی به اندازه نسل های قبلی صاف و مستقیم نیست!

آیا درماندگی و سردرگمی‌های شغلی مشخصی وجود دارند که بیشتر از همه از زبان مراجعان می‌شنوید؟

عجیب نیست که اغلب می‌شنویم: «از شغلم متنفرم، اما نمی‌دانم چه کار دیگری می‌توانم انجام دهم!» اما چیزی که کمی عجیب است این است که گاهی جمله‌هایی از این قبیل هم می‌شنوم: «اصلاً نمی‌دانم با این مهارت‌ها چه کاری می‌توانم انجام دهم.» و «برای انکه بدانم دقیقاً چه‌کاری را واقعاً می‌خواهم که انجام دهم و اینکه چطور به آن هدف دست‌ یابم،  به کمک نیاز دارم.»

10 نکته درباره‌ی کوچینگ مسیر شغلی

مثلاً، یکی از مراجعان جدیدم را در نظر بگیرید – قبلاً یک مادر خانه‌دار بود که دوست داشت دوباره شاغل شود، اما تمایل نداشت از شبکه‌های اجتماعی حرفه‌ای برای جستجوی شغل استفاده کند، چون فکر می‌کرد این‌ کاری بی‌فایده است. بعد از انجام یکی از تعهدات و اقدامات تعریف شده در جلسه کوچینگش متوجه شد چطور یک گروه از افراد همفکر از چنین شبکه‌هایی برای برقراری ارتباط استفاده می‌کنند، آگاهی مفیدی برایش ایجاد شد. بعد از یک سال همکاری با هم، یک شغل مطلوب به‌عنوان مدیر توسعه ملی پیدا کرد – و این موفقیت را تا حد زیادی مرهونِ شبکه‌های اجتماعی‌اش می‌داند.

فرهنگ سازمانی یا نگرش کارمند  کدام یک بیشتر بر رضایتمندی شغلی یک شخص تأثیر می‌گذارند؟

به نظر من، فرهنگ سازمانی فاکتورِ مهمتری است. برند زاپوس، لینکدین و گوگل همگی سازمان‌هایی هستند که در تقویت یک محیط کاری مثبت، پرآرامش و غیرسلسله‌مراتبی فعال هستند. این شرکت‌ها کارمندانشان را تشویق می‌کنند که کارهایی فراتر از شغل‌شان انجام دهند، چه یک کار داوطلبانه‌ی فعال باشد، یا شرکت در جلسات کوچینگ یا صرفاً ایجاد یک هارمونی مناسب‌تر بین شغل وزندگی. همه این فاکتورها وابسته به بهبود احساس و نگرش فرد درباره رضایتمندی از مسیر شغلی هستند، البته به شرط آنکه در وهله اول شغل مناسب خود را پیدا کرده باشند.

روراست باشید، مراجع رویایی شما چه کسی است؟

کسی که از ایده‌های نو استقبال می‌کند، حاضر است از منطقه امن خود بیرون بیاید و برای شروعِ تلاش در فرآیند جستجوی شغل یا تغییر حرفه انگیزه دارد. از این گذشته، یک مراجع خوب به کُوچ اجازه می‌دهد که در این فرآیند همراه و شریک او باشد. این مسأله اهمیت بسیاری دارد، چون در این مسیر گام‌های دشواری وجود دارند، از رکود بازار کار گرفته تا یک تغییر حرفه بسیار طولانی. پس مراجع‌ها باید تا حد امکان موهبت همراهی افرادی را در کنار خود داشته باشند– از کُوچ گرفته تا هر شخص دیگری در شبکه ارتباطی شخصی یا حرفه‌ای – تا در این کار موفق شوند.

در کدام نقطه ممکن است کارآیی کوچینگ مسیر شغلی کاهش یابد؟

فاکتورهای مشخصی وجود دارند که از همان ابتدا مانع کارآیی فرایند کوچینگ مسیر شغلی می‌شوند، مانند، اضطراب، افسردگی، اعتمادبه نفس پایین، ترس یا مقاومت کلی در برابر تغییر. من غالباً از مراجعین می پرسم: «آیا به نظر خودت فردِ غمگینی هستی؟» و شخص به آن اعتراف می‌کند – آن هم برای اولین بار. یک مراجع داشتم که حتی همسرش از وخامت افسردگی او باخبر نبود! به او توصیه کردم از روان‌درمانگر کمک بگیرد، و در مدت یک ماه، کاملاً انگیزه داشت که روی حرفه‌اش تمرکز کند.

جدای از این چیزها، اگر هنگامی‌که – بنابه هر دلیلی – مراجعین، تعهدات توافق شده در جلسه برای انجام یک جستجوی شغلی یا اجرایی کردن تغییر موردنظر را دنبال نکنند، کارآیی کوچینگ مسیر شغلی نیز کاهش می‌یابد.

من مراجعی دارم که در حال حاضر در همین وضعیت است. می‌داند که می‌خواهد چه کاری انجام دهد، اما بنابه دلایلی، با بی‌توجهی به توصیه‌ها برای سروسامان دادن به رزومه‌اش و شبکه‌سازی مؤثر، از این روند سر باز می‌زند. برای شغل ایده‌آلش درخواست داده، اما چون پیگیری لازم را انجام نداده و همچنین شبکه ارتباطی حرفه‌ای لازم را تشکیل نداده است، این فرصت را از دست داد.

چه‌چیزی بیشترین رضایتمندی را به‌عنوان یک کُوچ به شما می‌دهد؟

هیچ چیز به پای این نمی‌رسد که مراجعین به‌تدریج متوجه شوند که روزنه‌هایی از امید وجود دارد، به‌خصوص بعد از آنکه این فرآیند را با احساس ناامیدی و ناکامی شروع کرده باشند. من کسانی را دیده‌ام که در ابتدا در مورد حرفه یا مسیر شغلی‌شان کاملاً دلسرد بودند – حتی به احساس بی‌تفاوتی نیز رسیده بودند و انگیزه‌ای برای تغییر شرایط نداشتند – اما بعد باانگیزه و انرژی کامل به سمت ایده‌های نو پیش رفتند.

اگر قرار باشد برای رضایتمندی شغلی یک «قانون طلایی» نام ببرید، این قانون چه خواهد بود؟

اگر واقعاً دارید همان کاری را انجام می‌دهید که از صمیم قلب از آن لذت می‌برید، مطمئناً برای شما شبیه به کارکردن نخواهد بود. در حالت مطلوب، احساس می‌کنید که بین شغل‌تان و ارزش‌های‌تان یک هماهنگی  و همسویی کامل وجود دارد. درست در همین فضای همپوشان – که حتی ممکن است با چشم اندازتان نیز مرتبط باشد و شاید هم نباشد – است که حس واقعی رضایتمندی شغلی به‌دست می‌آید. اگر به دنبال شغلی هستید که به شما احساس رضایتمندی و شادکامی بدهد، ایجاد هماهنگی میان کارتان و ارزش‌هایتان ضروری است. اگر همین حالا هم از شغلتان راضی و خشنود هستید، پس احتمالاً این شغل با نظام ارزش‌های شما همسو است.