معمولا هر چه سن افزایش می یابد ، مرکز کنترل بیشتر درونی می شود، این امر نتیجه افزایش توانایی تاثیرگذاری بر وقایع زندگی است و درک این نکته که بسیاری از رویدادها حاصل اعمال خود ما هستند.

اگر شما مدیری دارای مرکز کنترل درونی بسیار قوی هستید، اطمینان حاصل کنید که به حد کافی به احساسات انسان های اطراف خود توجه می کنید و با آنها همدلی دارید در غیر اینصورت فردی خود خواه به نظر خواهید رسید که دیگران تمایلی به کار کردن با شما ندارند. همچنین به مدیریت صحیح ریسک ها توجه کنید. به هر حال وقایع تصادفی رخ می دهد و در حالی که برخی از آنها را می توانید مدیریت کنید، برخی دیگر را نمی توانید.

مدیران دارای مرکز کنترل درونی دارای این ویژگی ها هستند:
1- اقدام به فعالیت‌هایی می کنند که وضیعت کلی آنها را بهبود می دهد.
2- بروی تلاش برای کسب موفقیت پا فشاری می کنند.
3- سخت تلاش می کنند تا دانش، مهارت ها و توانائی های خود را ارتقا بدهند.
4- درباره چرای اتفاقات و حاصل تلاش های خود جستجو می کنند.
5- اطلاعات جمع می کنند به امید آنکه در آینده از آنها نتایج مثبتی استخراج کنند.

هر دو شکل مرکز کنترل نقاط ضعفی دارند. مدیران دارای مرکز کنترل درونی بسیار قوی با خود سخت گیر هستند و دائماً رفتار خود را تحلیل می کنند. این دیدگاه آنها را وا می دارد که بسیار پرتلاش باشند. اغلب سبک کار انفرادی دارند و گاهی زندانی این سبک نگرش خود می شود. بر خلاف آنها، مدیران دارای مرکز کنترل بیرونی بسیار قوی، به شکل فردی ظاهر می شوند که مسئولیت هیچ چیز را بر عهده نمیگیرد گرچه اعضای خوبی برای تیم هستند، اما اگر نتیجه دلخواه حاصل نشود اولین کسی هستند که شروع به فرافکنی و سرزنش کردن عوامل خارجی می کنند.
در درون سازمانها گرچه باید افراد به عنوان انسانهای منحصر به فرد در نظر گرفته شوند اما سازمان حاصل گروههای انسانی است. فردی که مرکز کنترل درونی بسیار قوی دارد، به خود بسیار سخت می گیرد و مدیر باید این موضوع را مدیریت کند. مدیر باید برای دستیابی به نتیجه نهائی به این افراد کمک کند، چرا که در غیر این صورت در میان اعضای تیم ها احساسات نامطلوب و جدایی ایجاد می شود.

نکته درک این امر است که انسان همیشه می تواند انتخاب کند. این که ما تصمیم گیرنده نباشیم هم انتخاب خود ماست و ما انتخاب می کنیم که انسان‌های دیگر یا اتفاقات، مسیر زندگی ما را تعیین کنند.

اهداف خود را تعین کنید و توجه داشته باشید که با تلاش برای دستیابی به آنها، شما رخدادها را رقم می زنید و زندگی خود را جهت می دهید. با انجام این کار متوجه بهبود اعتماد به نفس خود خواهید شد. مهارتهای تصمیم گیری و حل مسئله را در خود تقویت کنید. به این ترتیب خواهید دید که توان درک موقعیت ها و عبور از شرایطی که ممکن است به شما آسیب بزنند را خواهید داشت.