کارمندی را در نظر بگیرید که در آستانهی بازنشستگی، سوابق شغلی خود را مرور میکند و میگوید که ای کاش در دوران جوانی به سراغ کارآفرینی و راهاندازی کسب و کار خودم میرفتم.
یا بالعکس، کارآفرین ورشکستهای را در نظر بگیرید که به نتیجه میرسد راهاندازی کسب و کار، گزینهی مناسب او نبوده و میتوانست در یک سازمان بزرگ، پلههای ترقی را به شکلی بهتر و موثرتر طی کند.
به جوانی فکر کنید که در نخستین سالهای دانشگاه، در جستجوی یک کار پارهوقت است و امید دارد که آن کار، بخشی از هزینههای تحصیلش را فراهم کند.
همهی این مثالها را میتوان با یک موضوع مرتبط دانست: مسیر شغلی
مسیر شغلی به عنوان زندگینامه شغلی انسانها
شاید سادهترین تعریف مسیر شغلی این باشد که بگوییم: «مسیر شغلی یعنی زندگینامه شغلی یک فرد. به این معنا که هر فرد در طول زندگی خود کدام جایگاههای شغلی را کسب میکند.»
مسیر شغلی مفهوم مدرنی است که پس از انقلاب صنعتی معنای جدی پیدا کرده و مورد توجه قرار گرفته است. قبل از آن، مسیرهای شغلی بسیار ساده بودند. مثلاً یک نفر زندگی شغلی خود را با شاگردی نجار آغاز میکرد و مسیر کاریاش با تبدیل شدن به استاد نجاری به پایان میرسید. یا یک نفر به عنوان معلم مکتبخانه مشغول به کار میشد و تا پایان زندگی کاری، در همان جایگاه باقی میماند.
اما پس از انقلاب صنعتی، تنوع شغلها بسیار بیشتر شد و کارِ سلسله مراتبی هم معنا پیدا کرد. حالا دیگر از جایگاه کارگر ساده در کارخانه تا مدیر کارخانه، پلههای متعددی وجود داشت و بعضی از کارگران، میتوانستند رویای بالا رفتن از نردبان شغلی را در ذهن خود بپرورانند.
همچنین جابهجایی میان مشاغل بسیار بیشتر شد. سرپرست شیفت در یک کارخانه خودروسازی میتوانست شغل مشابهی در یک کارگاه هواپیماسازی به دست بیاورد و یا معلم یک مرکز آموزشی در صورت اثبات توانمندی خود، میتوانست در جایگاه معاون اجرایی یک مرکز آموزشی دیگر مشغول به کار شود.
برنامه ریزی برای مسیر شغلی
برای فردی که در آستانهی بازنشستگی قرار گرفته، مسیر شغلی بیشتر از جنس یک خاطره است. به این مفهوم که او به گذشتهی خود فکر کرده و موقعیتهای شغلی مختلفی را که تجربه کرده. اما برای کسی که هنوز در ابتدا یا نیمهی راه است و امید دارد که موقعیتهای شغلی بهتری را تجربه کند، مسیر شغلی از جنس برنامه است. او میتواند انتظار «پیشرفت شغلی» داشته باشد و یا به این فکر کند که با انباشته کردن تجربه، جذب سازمانهای قدرتمندتر، برندهای بزرگتر و کسب و کارهای جذابتر شود.
بنابراین وقتی در دنیای مدیریت از Career صحبت میشود، گاهی اوقات به این معناست که فرد، چه تصویری را از آینده شغلی و موقعیتهای شغلی آتی خود در سر میپروراند و چه هدفهایی را در این زمینه در ذهن دارد.
آیا مشخص است که کارشناس فروش، در صورتی که از همکاران خود برتر و توانمندتر باشد، مدیر فروش بعدی شرکت خواهد بود؟ آیا کسی که در مرکز تماس شرکت فعالیت میکند و تلفن جواب میدهد، قرار است برای همیشه در جایگاه یک اپراتور بماند یا نردبانی هم برای بالا رفتن و رشد و پیشرفت او در نظر گرفته شده است؟
قرار نیست همیشه و همهجا، همهکس بتوانند به موقعیتهای بهتر و برتر راه پیدا کنند. اما این دغدغه وجود دارد که یک عضو شایسته از سازمان، باید احساس کند که در جا نخواهد زد و مدیران سازمان برای جایگاههای شغلی آتی او فکری کردهاند.
پس مفهوم مسیر شغلی برای کارشناسان و مدیران منابع انسانی با تعریف مسیر شغلی فردی تفاوت دارد و وقتی این کارشناسان از طراحی مسیر شغلی حرف میزنند، منظورشان بسترسازی و مسیرسازی برای رشد و پیشرفت و ارتقاء کارکنان سازمان است.
مسیر شغلی از نگاه جامعهشناسان و مدیران سیاستگذار
از حوزهی مدیریت کسب و کار که خارج شوید، همچنان افراد دیگری هستند که به موضوع مسیر شغلی علاقه نشان میدهند.
مثلاً جامعهشناسان و سیاستگذاران کلان به این سوال میپردازند که آیا اقوام مختلف در یک کشور دسترسی یکسانی به مسیرهای شغلی دارند؟ یا جبر محیطی و محدودیت امکانات باعث میشود که در برخی نقاط، شغلهای معدود و محدودی پیش روی مردم قرار بگیرد و فرصتی برای رویاسازی و خیالپردازی برای گامهای بعدی مسیر شغلی به وجود نمیآید؟
یک نگاه ساده این است که کار را در قالب بازار کار ببینیم. بگوییم موقعیتهای شغلی عرضه میشوند و تقاضایی هم برای این موقعیتها وجود دارد و وظیفهی سیاستگذار هم، کمک به ایجاد تعادل در عرضه و تقاضا است.
اما یک گام جلوتر – در یک اقتصاد سامانیافته و توسعهیافته – این است که کار را فراتر از یک «بازار» ببینیم و به این فکر کنیم که مسیرهای شغلی موجود در اقتصاد، چقدر میتوانند به نسلی که میخواهد وارد محیط کار شود، انگیزه میدهد و امید به رشد و پیشرفت را در آنها تقویت میکند.
من به عنوان یک فرد چگونه میتوانم مسیر شغلی بهتر و مطلوبتری را بسازم و طی کنم؟
پاسخ به این پرسشها میتواند شما را در مسیر شغلی بهتری قرار دهد:
مسیر شغلیای که فعلاً در آن قرار دارم چیست و چگونه است؟
چه مزایا و معایبی دارد؟ چه آیندهای برای آن متصور است؟
با توجه به استعدادها و مهارتهایم، آیا در مسیر شغلی مناسبی قرار دارم؟
من چه تصویری از خودم دارم؟
این تصویر چه تأثیری بر روی انتخابهای شغلیام گذاشته است؟
آیا انتخابهای شغلی من تا کنون درست بودهاند؟
استراتژی مسیر شغلی من چیست؟
چه مولفههایی از مسیر شغلی در اختیار من است و چه مولفههایی را باید به عنوان محدودیت محیطی بپذیرم و با آن کنار بیایم؟
چگونه میتوانم خودم را آمادهتر کنم تا اگر روزی فرصتی پیش آمد، «من» گزینهی مطلوب برای کسب جایگاه بهتر و موقعیت شغلی بالاتر باشم؟