کوچ یا مربی خواستار ایجاد یک ارتباط مؤثر با فردی است که میخواهد با او کار کند (مراجع)؛ یعنی یک زیربنا یا یک پی ای برای این رابطه ایجاد کند که بسیار مستحکم باشد. این زیربنا شامل رازداری، امنیت، احساس اعتماد و اطمینان است و این عوامل سبب میشوند تا فرد بتواند بهراحتی با کوچ خود ارتباط برقرار کند و تمام مشکلات و دغدغهاش را بدون هیچ واهمهای بیان کند و به خودش اجازه دهد حرفهایی را بزند که با بقیه مطرح نمیکند. ایجاد این فضا، خود یک مهارت است که این امنیت و اعتماد را به وجود میآورد.
سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که کوچهای حرفهایی، طبق یک چهارچوب خاص و یک اصول اخلاقی مشخص، چه کسانی هستند و چگونه این اتفاقات را رقم میزنند؟
در اینجا اصول اخلاقی میگوید، کوچ مانند یک آیینهی شفاف عمل میکند که اگر واقعیتی را میبیند، آن را جلوی شما بگذارد تا خودتان آن را ببینید. این آیینه هیچگونه قضاوتی نمیکند؛ ولی اگر قضاوت کند، این آیینه چندان آیینه شفافی نیست! اگر شما این آیینه را قبول ندارید، ما (کوچها) حرف شمارا قبول داریم و میگوییم شاید این آیینه درست نبوده برای همین یک آیینه دیگر مقابلتان قرار میدهیم یعنی بازخورد دیگری به شما میدهیم.
کوچ حرفهای
یک کوچ حرفهای یعنی کوچی که رازداری و عدم قضاوت دارد؛ یک کوچ حرفهای، احترام مراجعش را حفظ میکند و او را باور دارد و مراجع را حتی از خودش بهتر میشناسد. پس یک کوچ حرفهای، فردی است که باورهای درونیاش را به نمایش میگذارد؛ درعینحالی که قضاوت ندارد و در خدمت مراجع است.
یک بخش دیگر که برای یک کوچ حرفهای باید اضافه کنیم همان ۱۱ صلاحیت فدراسیون بینالمللی کوچینگ (ICF) است که میتوانیم در نقش یک کوچ آنها را بیاموزیم. در حقیقت این مهارتها، همان جعبهابزاری است که دور کمر کوچ بستهشده. پس هنر من این است که چه زمانی از این مهارتها استفاده کنم تا بتوانم رابطهای اثر بخش داشته باشم. زمانی لازم است آیینه را در مقابل مراجع بگذارم و گاهی لازم است نوری بیندازم تا بتوانید جایی که نمیبینید را ببینید؛ و وقتی آن را دیدید، میتوانید بهترین تصمیم را برای خودتان بگیرید. هنگامی که این موارد را در کنار هم قرار میدهیم، من یک کوچ حرفهای، در خدمت مراجع هستم و در این شراکت قوی عمل کردهام.
کوچینگ از دیدگاه مراجعه کننده
در بخش دوم سؤال کوچینگ چیست، دربارهی مراجعی است که میخواهد وارد فرایند کوچینگ شود و به دنبال ایجاد یک تغییر است. او چیزی را میخواهد که الآن ندارد. معمولاً آن را میخواهد و خودش به دنبال آن رفته اما یا سرعتش کم بوده یا ظاهراً نتوانسته به آن برسد و یا هر دو با هم؛ پس اینجا این شخص کمک لازم دارد و میخواهد این خلأ را پر کند. این دغدغه، دغدغهی مراجع است، پس دغدغه کوچ چیست؟
دغدغه کوچ این است که مراجعش به چیزی که میخواهد برسد و یکی از تفاوتهای کوچینگ با حرفههای دیگر این است که کوچ باید بداند مراجعش در حال حاضر کجاست و به کجا میخواهد برسد. وقتی مراجع کاملا میفهمد الآن دقیقا کجاست و شفافیت و وضوح پدیدار میشود که میخواهد کجا باشد، دراینبین یکفاصله به وجود میآید و مراجع میتواند این فاصله را به وضوح ببیند.
اینجاست که کوچ با ابزارهایی که دارد و محیط امن و ارتباطی که ایجاد کرده، مراجع را ترغیب به اقدام میکند. درواقع کوچ حرکت ایجاد میکند و گامهایی به آن سمت که مراجه تمایل به رفتن دارد ایجاد میکند. چنانچه این قدمها با تشویق، ترغیب و قدردانی همراه باشد و تمام این مهارتها کمک کند که این مراجع، قوت درون، استعدادها و توانمندیهایش را بیشتر بشناسد، اقدام و برنامهریزی برای رسیدن به خواستهی مراجع با تعهد، کامل میشود. کاری که مراجع مسئول آن است، برای انجام آن اقدام میکند و یک نفر را در کنارش دارد که میداند آن فرد (کوچ) در تمام طول مسیر همراه اوست و هر موقع بخواهد میتواند از او کمک بگیرد؛ این فرایند مانند این نیست که مثلا یک مدرس چیزی را یاد میدهد و شما پس از بیرون رفتن ازآنجا دوباره به عادتهای قبلیتان بازمیگردید؛ یا کوچ روانشناس نیست که شمارا به گذشته ببرد و بخواهد مشکلات گذشته را حل کند.
کوچ درجایی شمارا میبیند که توانمند هستید؛ یعنی همین الآن شما و جایی که قصد دارید بیشتر در آن توانمند شوید. همچنین کوچ یک Mentor هم نیست که بخواهد تجربیاتش را برای استفاده شما بگوید. کوچ مشاور هم نیست چون قرار نیست به شما بگوید چهکار کنید؛ بلکه بهعنوان یک کوچ قرار است با کسی که هست و با جعبهابزار کوچینگ و ارتباطی که ایجادشده، دنیای درونی شمارا با چراغقوه یا آن آیینه نمایان کند تا شما ببینید و بخواهید که برای هدفتان اقدام کنید.
آیا شما تجربهی از جلسات کوچینگ داشته اید؟
دنیای امروز شاهد تغییر با سرعت بالایی است و کمبود وقت یکی از مهمترین چالشها بهحساب میآید. در دنیای امروز استفاده بهینه از ذهن خود، مهمترین کار ما محسوب میشود. افرادی که وارد این مسیر میشوند قدرت ذهن، انتخاب و مسئولیتپذیری را به دست آورند. تمام مردم جهان توانایی تغییر در زندگی خود را دارند اما این مسیر نیاز به کوچی دارد که مهارت لازم در استفاده از ابزار کوچینگی را آموزش دیده باشد تا به ما کمک کند به آنچه که میخواهیم برسیم.
کوچینگ زندگی
کوچینگ زندگی قصد دارد با جهتدهی صحیح به افراد کمک کند تا به اهداف خود در زندگی شخصی و یا کسبوکار خود برسند، شبیه همان کاری که کوچ ورزشی با ورزشکار انجام میدهد اگرچه روشهای مورد استفاده کوچهای زندگی و فردی تفاوتهایی دارد.
بیشتر ما هنگامیکه با شرایط خاصی مانند تصمیمگیریهای کلیدی یا مشکلات مواجه میشویم به دوستی مراجعه میکنیم که ازنظر ما فردی عاقل است؛ اما ممکن است دوستان ما همیشه جوابی برای ارائه نداشته باشند یا شاید جواب کافی برای ارائه مشاوره مناسب درباره آن شرایط نداشته باشند. اینجا، جایی است که کوچینگ زندگی نقش مهمی ایفا میکند، به افراد کمک میکند تا بتوانند زندگی خود را از دیدگاههای مختلف ببینند و برای حرکت به جلو اعتمادبهنفس بیشتری کسب کنند.
کوچینگ زندگی نوعی مشاوره است که به افراد در حل مشکلات و دستیابی به آرزوهای خود کمک میکند.
درحالیکه کوچینگ زندگی اغلب با دنیای کسبوکار ارتباط پیدا میکند، کوچهایی نیز هستند که با افراد و زندگی شخصی آنها سروکار دارند تا به آنها برای کشف علل اساسی مشکلاتشان و همچنین دست یافتن به راههای موفقیتشان کمک کنند. در اغلب موارد، فعالیت در این نوع شخصی از کوچینگ زندگی به شکل رودرور صورت میپذیرد.
هدف کوچینگ زندگی، کمک به افراد در شکستن الگوهای باور منفی خود، اقدام قاطعانه و تعیین اهداف مشخصی برای دستیابی به آنچه چیزی است که آنها از زندگی میخواهند. بیشتر کوچها کارشناسان آموزش دیدهای هستند و بسیاری نیز در زمینههایی مانند روابط، استرس، رشد شخصی، کسبوکار، مشاغل، انگیزه، امور مالی، خلاقیت و خانواده و بسیاری موارد دیگر تخصص دارند.