یکی از سوالاتی که اغلب مورد بحث قرار میگیرد این است که “تفاوت بین یک مدیر و یک کوچ چیست؟
نویسنده مشهور کتابهای پرمخاطب، برایان تریسی میگوید: “مدیریت عملیاتمحور است، در حالی که رهبری تحولمحور است”. مسوولیتهای مدیریتی میتواند شامل بسیاری از زمینهها، از جمله بودجهبندی، برنامهریزی و تهیه گزارشهای مدیریتی و مدیریت عمومی باشد. ولیکن رهبری، شامل عنصر هدایت و حمایت مردم است، به گونهای که در نهایت به آنها اجازه میدهد به موفقیت دست یابند، مولد باشند و رشد را تجربه کنند.
برای پاسخ به اولین سوال یعنی این که، “تفاوت بین مدیر (رئیس) و کوچ (رهبر) چیست؟”، بیایید به برخی از بسترها نگاه کنیم. یکی از چالشهایی که در اکثر سازمانها اتفاق میافتد، این است که افراد پس از این که در صلاحیتهای فنی در یک نقش کارشناسی به استادی میرسند، به نقش مدیریت میروند. بنابراین، یک شخص فروشنده عالی، به مدیریت فروش ارتقا خواهد یافت، یا یک مهندس نرمافزار خبره، نقش مدیر پروژه را برای مدیریت برنامهنویسان دیگر بر عهده میگیرد، یا یک حسابدار موفق به نقش حسابرس یا مدیریت حسابداری ارتقاء مییابد. چالش این است که آشنایی با جنبه عقلانی مدیریتی (که اغلب به عنوان تکمیل فهرستی از وظایف و دستیابی به یک نتیجه ارزیابی میشود)، بسیار متفاوت از صلاحیت رهبری دیگران است (که از طریق آنها شما به هدف دستیابی به نتیجه میپردازید).
در غیاب وجود رهبری موثر، مدیران میتوانند به عادت دیکته کردن فهرست کارهای در دست انجام و مدیریت جزیی دچار شوند و یا به اشتباه و در مواقع غیر ضروری آستین خود را برای انجام کارهای جزئی و غیرلازم بالا بزنند یا واگذاری مسوولیت معکوس، صورت دهند. ما مدیران فروش جدیدی را دیدهایم که جلسه فروش با مشتری را به خاطر سرخوردگی مدیر اجرایی که اکنون مسوولیت زیادی دارد، در اختیار گرفتهاند. در طی سالها ما حجم زیادی از گزارشهای بازخورد ۳۶۰ درجه مدیران را بررسی کردهایم و شاهد برخی از تفاوتهای واضح عادتی و یا رفتاری بین آنچه که ما “مدیر رئیس” و “رهبر کوچ” مینامیم بودهایم.
در اینجا ۵ تفاوت اصلی که بین مدیر/ رئیس و کوچ/ رهبر وجود دارد، بیان میشوند:
۱-یک کوچ زمان بیشتری را صرف گوش دادن و پرسیدن سوالات میکند، در حالی که یک رئیس وقت بیشتری را صرف صحبت کردن و تعیین مسیر میکند.
۲- یک کوچ بیشتر زمانش را در مشاهدات ظریف و دقیق سرمایهگذاری میکند، در حالی که یک رئیس با پیشفرضهای خود به سرعت نتیجهگیری میکند.
۳- یک کوچ، مسائل را برای یافتن ریشه یک مشکل باز میکند، در حالی که یک رئیس سریعترین مسیر را برای مقابله با موارد سطحی به کار میگیرد.
۴- یک کوچ به کارمندان مستقیمش کمک میکند که مسوولیت را بپذیرند، در حالی که یک رئیس مشغول سرزنش و توبیخ دیگران است.
۵- یک کوچ از کارکنان خود برای محقق کردن برنامههایشان حمایت میکند، در حالی که یک رئیس به آنها نقشه میدهد و به آنها میگوید که دنبالهروی کنند.
همه ما به نوعی تفاوتهای رئیس و رهبر را در زندگی کاری خود تجربه کردهایم. حقیقت این است که، وظایف “رئیس” نسبت به کوچ سادهتر و مناسبتر به نظر میرسد؛ اما هم نتایج تحقيقات و هم بررسی شواهد نشان ميدهد که کوچ/ رهبر، کارکنان مشتاقتر و مشارکتپذیرتری دارد و نتايج بهتري به دست ميآورد.
شما در سازمان خود بیشتر از نوع “رئیس” مسلک دارید یا کوچ دارید؟ شما چه رئیس یک سازمان جهانی باشید یا این که فقط تلاش کنید که در یک تیم کوچک موفق شوید، به نظر میآید وقت آن باشد که از خودتان بپرسید: آیا من بیشتر یک رئیس هستم یا یک رهبر؟ کارکنان شما در این باره چه میگویند و درباره شما چه نظری دارند؟
مترجم: افشین محمد