عدم آگاهی خانوادهها از این نکات و مهارت تربیت فرزند موجب میشود کودک از ابتدا با تربیت صحیح آشنا نشود. این امر باعث می شود به مرور رفتارهای نادرست در او نهادینه شود. زمانی که کودک به سنین بزرگسالی میرسد در معرض بسیاری از آسیبهای اجتماعی قرار می گیرد. در ادامه نسلی را قربانی کرده و جامعه را دستخوش آسیب می کند. نکات تربیتی کودک بیش از آنچه به نظر میرسد حائز اهمیت است. ضرورت دارد والدین نسبت به فرزندان بی تفاوت نباشند.
سن شروع تربیت در کودکان
طبیعی است که تا یک سالگی تربیت کودک ضروری نیست. زیرا تا این سنین تنها کودک به رفع نیازهای اولیه هم به لحاظ روانی و هم به لحاظ جسمی از جانب والدین خصوصا مادر دارد. تا این سن کودک متوجه امر و نهی و آموزش نکات تربیتی نمیشود. همچنین کودک تا یک سال نیازمند حمایت مادر است و تربیت در مورد او موثر نیست. با گذر زمان کودک توانایی فهم سخنان والدین را پیدا می کند و متوجه امر ونهیهای آنها میشود. آموزش تربیت از یک سالگی به بعد آغاز میشود. ولی این به این معنی نیست که والدین از همین زمان میتوانند قوانین سختی برای کودک در نظر بگیرند و اعمال کنند.
در واقع تنها میتوان در مواقعی که کودک دست به کار خطرناکی میزند تنها با گفتن نه او را از انجام کار منع کرد. به مرور وقتی به سنین دو سالگی میرسد قادر به تشخیص رفتار خوب از بد می شوند. در این زمان می توانید به شکل جدی تری به تربیت کودک بپردازید. در واقع از دوسالگی والدین باید در تربیت کودک جدی عمل کنند. و مهارت تربیت کودک را برای کودک مشخص کنند و حتما به اصول عمل کنند.
آیا مادر در تربیت کودک نقش بیشتری دارد؟
پدر و مادر هر دو در این امر موثر هستند و به یک میزان نقش دارند. اما چون ارتباط مادر با کودک بیشتر از پدر است و زمان بیشتری را با کودک می گذراند،تأثیر تربیتی مادر بیشتر می باشد. معمولا پدر زمان کمتری با کودک می گذراند. در این زمان ممکن است مسائل کمتری پیش بیاید که نیاز به اعمال اصول تربیتی باشد. اما مادر به دلیل اینکه زمان بیشتری با کودک است مسائل بیشتری را شاهد است که نیاز به اعمال نکات تربیتی دارد. به دلیل همین ارتباط بیشتر مادر با کودک اصولا تربیت کودک بیشتر با مادر انجام می شود.این موضوع نشان دهنده آن نیست که پدر نقشی ندارد و باید خود را کنار بکشد.
نکته: حتی اگر پدر از کودک دور است در مواقعی که حضور دارد بهتر است که با در نظر گرفتن اصول تربیتی مادر با کودک ارتباط برقرار کنند.
مدیریت دوگانگی رفتار کودکان
معمولا دخالت مادربزرگ وپدربزرگها در رفتار با کودک یکی از ضربههای تربیتی مهم در این خصوص می باشد. بنابر مقتضیات زمان نحوه تربیت مادربزرگ وپدربزرگها با والدین کودکان متفاوت است. اصول تربیتی زمان آنها کاملا با اصول تربیتی این دوران تفاوت دارد. اصولا مادربزرگ وپدربزرگها در رفتار با کودک بسیار عاطفی و در موارد بسیاری غیر منطقی عمل میکنند. این رفتار به اصطلاح منجر به لوس شدن کودک میشود. این مساله اختلاف تربیتی را ایجاد می کند.
در واقع کودک متوجه نخواهد شد که نحوه درست رفتار کدام است. اصولی که والدین به کار میگیرند و یا اصولی که مادربزرگ و پدربزرگ انجام می دهند. در نتیجه دوگانگی برای کودک بوجود می آید معمولا والدین به اهداف خود نمیرسد. اگر والدین مجبور به سپردن کودک به والدین خود هستند، بهتر است آنها را با اصول تربیتی خود آشنا کنند. و از آنها بخواهند این اصول را رعایت کنند حتی اگر به این اصول اعتقادی ندارند. زیرا این اصول به نفع تربیت کودک می باشد.
عوارض بلند مدت عدم هماهنگی اصول تربیتی والدین
ارائه یک الگوی تربیتی غلط و اما یکسان آسیب تربیتی کمتری نسبت به اعمال اصول تربیتی صحیح ولی غیر هماهنگ والدین به کودک میزند. زیرا کودک وقتی که می بیند انجام برخی رفتارها از جانب او توسط یکی از والدین مورد شماتت قرار میگیرد و توسط والد دیگر مورد تأیید قرار میگیرد دچار دوگانگی میشود. قرار بر این است که به کودک آموزش داده شود که رفتار غلط کدام است و رفتار درست چیست و علت تربیت این است. وقتی که والدین در خصوص درست و غلط بودن رفتاری با هم هماهنگ نیستند، طبیعی است که قادر به آموزش صحیح نباشند.
در نتیجه این دوگانگی منجر به استرس و اضطراب در کودک میشود. زیرا نمیداند با انجام رفتاری خاص آیا مورد تنبیه قرار میگیرد یا تشویق میشود. این مسأله تأثیر بدی بر روحیه او دارد. همچنین کودک از این اختلاف نظر والدین سوءاستفاده میکند و فردی سوءاستفاده گر میشود. مشکل دیگری که ایجاد میشود این است که کودک بی بندوبار و حرف نشنو می شود. همچنین در مدرسه و بعدها در اجتماع فردی بی بندوبار ،لاقید و بی مسئولیت بار خواهد آمد. که هیچ اعتقادی به اصول اخلاقی نخواهد داشت.
تاثیر توهین کردن و محدودیت در تربیت کودک
تنبیه کودکان در بهتر تربیت شدن کودک تاثیری ندارد. در مواردی که والدین با یکدیگر تفاهم تربیتی دارند، اما روش تربیتی که انتخاب کردهاند نادرست است. برای مثال پدر و مادری سخت گیرند و معتقد هستند تنبیه روش تربیت موثری برای کودک می باشد. تحقیر، توهین کردن و محدودیت در تربیت کودک تأثیر بسیار بدی دارد و حتما پاسخ مناسبی ندارد. والدینی که مواردی از تنبیه و تحقیر کودک را تجربه کرده اند، مسلما بعد از انجام این تنبیه ها پشیمان می شوند. این اقدام زمانی اشتباه است که از سوی والدین به عنوان اصول تربیتی پذیرفته شده باشد. همچنین معتقد باشند تربیت کودک تنها با تنبیه امکان پذیر می باشد.
نکته:
- مواردی که از روی عصبانیت و گاهی اوقات اتفاق میافتد، خیلی نگران کننده نیست.
- اما بهتر است که والدین در این شرایط از کودک به دلیل عصبانیت ناخواسته خود عذرخواهی کنند.
- همچنین مهارت تربیت فرزند درستی وجود دارد که والدین به جای عصبانیت و تنبیه باید جایگزین کنند.
- و به کودک خود هم آموزش دهند تا در مواقع عصبانیت از آن استفاده کنند.
والدین سهل گیر کودکان بی بند و بار تربیت میکنند
والدین سهل گیر مثل والدین سخت گیر کودکان موفقی تربیت نمی کنند. این والدین کودک را با سهل انگاری رها میکنند. همچنین به دلیل این که تحمل سماجت کودک را ندارند، بلافاصله نیازهای او را تامین میکنند. این کار باعث میشود کودک بی بندوبار تربیت شود و گمان میکند هرکاری دوست دارد میتواند انجام دهد.و باید به همه نیازهایش به هر قیمتی برسد. این کودک همیشه در محیط خانواده نیست. وقتی وارد اجتماع میشود و به خواستههایش نمی رسد، یا زمانی که اطرافیان پاسخگوی او نیستند حتما دچار مشکل می شود.
اختلافات زناشوئی بزرگترین ضربه تربیتی به کودک
زمانی که والدین مدام با هم درگیر بوده و در حال مشاجره هستند و روانشناس هم قادر به کمک به آنها نباشند، جدایی بهترین راه حل است. زیرا نتیجه این اختلافات در کودک احساسات زیر را به وجود می آورد:
- حقارت
- ناامنی
- استرس
- عدم اعتماد به نفس
در درجه اول بالا بردن آگاهی در زمینه تربیت کودک بسیار اهمیت دارد. اینکه والدین بدانند بسیاری از ویژگیهای رفتاری در کودک اقتضای سن او و طبیعی است. همچنین نیازی به ارائه روش تربیتی خاصی نیست. مانند موارد زیر:
- در یک سنی کودک لجبازی میکند.
- در سنین دیگری کودک میخواهد مستقل شود و دائما نه میگوید.
بنابراین طبیعی است که رفتارهایی در آنها دیده شود و والدین نباید برخورد خشن انجام دهند. بعد از آگاهی والدین باید شیوه فرزند پروری درستی برگزینند که بر قاطعیت استوار است. یعنی والدین نه سخت گیر و نه سهل گیر باشند بلکه قاطع اند. انتخاب قوانینی که نه سخت باشند و نه آسان، اصول قاطعیت می باشد. اگر کودک از این قوانین سرپیچی کرد تنبیه خاصی که حتما بدنی نیست مشخص میشود. همچنین از قبل به کودک می گویند که اگر قانون را زیر پا گذاشت باید اجرا شود. از آن طرف برای کودک باید آزادی قائل شوید و زیاد او را محدود نکنید. این مهارت تربیت فرزند روشی است ما بین سخت گیری و سهل گیری. اما به شکل قاطع که باید به اندازه کافی نه زیاد ونه کم انجام شود.
نکته مهارت تربیت فرزند :
- در کنار تمام اصول تربیتی که تعیین میشوند باید روابط عاطفی بسیاری حاکم باشد.
- محیط خانه را مانند یک سربازخانه در نیاوریم و حتی بهتر است که در تعیین قوانین با کودک هم فکری کنیم.
- با این کار حس اعتماد را در او افزایش می دهید. اگرچه این کار آسانی نیست اما نیاز به تمرین و آگاهی دارد.