برخی از مهمترین مذاهب مانند ادیان ابراهیمی یا مذاهب هندی و همچنین فیلسوفان معاصرتر، از چیزهایی مانند عبادات، نوشتن، موسیقیها و همخوانیهای معنوی یا حتی ورزش استفاده کردهاند تا از این طریق کیفیت زندگی افراد را ارتقا دهند.
میشل فوکو در کتاب مراقبت از خویشتن از تکنیکی با نام اپیملیا epimelia یاد میکند که در رم و یونان باستان برای داشتن زندگی بهتر توصیه میشده است. در این تکنیک نکاتی در باب تغذیه سالم، تمرینات جسمانی، خودداری از عمل جنسی، تفکر، عبادت و اقرار توصیه میشده است؛ تکنیکهایی که بسیاری از آنها در سنت مسیحیت همچنان باقی مانده است.
در آسیای شرقی هم تکنیکهای جالبی برای بهبود و رشد فردی استفاده میشده است. یی وشو و تای چی چوآن از تکنیکهای باستانی چینی بودند که با تمرین تنفس و تمرین کنترل انرژی، مراقبه و هنرهای رزمی در کنار طب سنتی چینی مثل ماساژ و طب سوزنی برای بهبود زندگی افراد استفاده میشدهاند.
نکته جالب آنکه آموزههای دو تن از فیلسوفان باستانی مانند ارسطو و کنفسیوس امروزه نقش مهمی در توسعه فردی قرن ۲۱ ایفا میکنند، که یکی متعلق به سنت غربی و دیگر متعلق به سنت شرق دور است.
هند و سنتهای باستانی هند همچون یوگا و مراقبه و تکنیکهای تنفس هم هدفی جز ارتقاء زندگی پیروان خود نداشتند.
در قرن بیستم و با پایهگذاری رشته روانشناسی، به خصوص با حضور افرادی همچون فروید، آدلر و یونگ، بخشهای جدیدی به شناخت انسان از خودش افزوده است. در دورههای بعد با آمدن روانشناسان مثبتگرا این مسیر تغییر کرد زیرا روانشناسی مثبتگرا برخلاف روانشناسی رایج که به بیماریها و اختلالات میپرداخت، به دنبال تجربههای ذهنی مثبت و احساس خوب انسانها بود. لذت، شادی و شادمانی، سلامت، رضایت، انگیزه، خوشبینی و غرقگی در لحظات زندگی، از جمله بحثها و موضوعاتی بود که در نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت. مقوله رشد و توسعه فردی در سال ۲۰۲۱ و با همه مشکلات و که جهان امروز (از جمله پاندمی کرونا) با آن مواجهه است به ابزاری قدرتمند برای حفاظت از جسم و روان ما تبدیل شده است. توسعه فردی در روزگار ما هم از حکمتهای کهن همچون یوگا، مراقبه و تمرینات تنفسی و هم از دانش روز جهان در زمینه روانشناسی و مدیریت استفاده میکند تا دریابد چگونه انسانها با همه استرسها و آشفتگیهای زندگی معاصر میتوانند برای خود زندگی بهتری خلق کند.
توسعه فردی شامل چه بخشهایی میشود؟
مهمترین بخش توسعه فردی رسیدن به شناخت از خود و در مرحله بعد شناخت استعدادها و توانایی و شکوفا کردن آنها و رسیدن به بهترین ورژن از خود است.
توسعه فردی، چیزی نیست که دوره خاصی از زندگی را شامل شود، توسعه فردی، مهارتی است که در سراسر زندگی افراد کاربرد دارد و به بهبود کیفیت زندگی فرد کمک میکند. درست است که این مهارت شامل خودیاری یا self-help هم میشود اما محدود به آن نیست و دایره وسیعتری از مهارتها را دربرمیگیرد.
توسعه فردی شامل بخشهای زیادی میشود که از جمله آنها میتوان به افزایش شناخت از خود، بهبود مهارتها و یادگیریهای جدید، شناخت استعدادها ونقاط قوت، پیشرفت در زمینه شغلی، شناخت تواناییهای بالقوه، بهبود سبک زندگی و بالاتر بردن کیفیت زندگی، بهبود مدیریت زمان، ارتقای سلامتی، بالا بردن وضعیت ثروت و جایگاه اجتماعی، رسیدن به آرزوها و خواستهای قلبی، بهتر شدن روابط اجتماعی و بالابردن هوش هیجانی، رشد و توسعه هویت معنوی اشاره کرد.
توسعه فردی علاوه بر اینکه یک روش برای بهبود زندگی افراد است، به عنوان یک صنعت روبه رشد هم در جهان حضور دارد و بخشهای مختلفی را به خود اختصاص داده که همه آنها تاثیراتی بر بهبود بخشهایی از زندگی انسان دارند. در کنار آموزش و یادگیری، کوچینگ، منتورینگ و مشاوره صنعتهای دیگری همچون تناسب اندام، تقویت حافظه، زیبایی یا حتی آموختن مهارتهایی مانند یوگا، مراقبه و اصلاح سبک زندگی زیر مجموعه این صنعت گسترده میشود.
شناختن خود
شاید بتوان گفت اولین مرحله برای توسعه فردی، افزایش شناخت و آگاهی از خود است. شناختن درونیات، افکار و احساساتی که ما شخصاً نقش مهمی در شکلگیری آن نداشتهایم و بیشتر تحت تأثیر خانواده، دوستان و اجتماع شکل گرفته است.
تمرین: چرخ زندگی چیست؟
تمرین چرخ زندگی را با هم انجام دهیم و نگاهی کلی به بخشهای مختلف زندگی خود داشته باشیم و ببینیم در کدام یک از بخشهای زندگی به توجه و مراقبت بیشتری احتیاج داریم:
چرخ زندگی دایرهای که به هشت قسمت مساوی تقسیم شده است و هر یک از این قسمتها به بررسی یکی از ابعاد زندگی میپردازد. مطابق شکل کار و درآمد مالی، سلامتی، تفریح و سرگرمی، عشق، خانواده، یادگیری و رشد، معنویت، دوستان و ارتباطات قسمتهای مختلف این دایره را تشکیل میدهند. البته شما میتوانید چرخ زندگی مخصوص به خودتان را داشته باشید و عوامل دیگری را که اینجا ذکر نشده به چرخ زندگیتان اضافه یا کم کنید. این بخش کاملاً تحت اختیار شما است. چیزی که مهم است این است که ما برای هر کدام از بخشهای مهم زندگیمان چه نمرهای را اختصاص میدهیم و تناسب آنها را با یکدیگر بررسی میکنیم. شما برای سنجش چرخ زندگیتان باید به هر قسمت نمره 0 نا 10 را دهید و سپس خانههای مربوط به آن را متناسب با نمره علامت گذاری مینمایید، پس از اتصال نقطهها به هم چرخ زندگی خود را به دست خواهید آورد. مثلاً تصویر زیر چرخ زندگی فردی است که از لحاط مالی و رشد و یادگیری موقعیت مناسبی دارد ولی از نظر خانواده، عشق، تفریح و دیگر موارد شرایط مناسبی ندارد پس خوب نچرخیدن چرخ زندگیش و نداشتن آرامش آن محتمل به نظر میرسد.
برای بررسی هر یک از موارد میتوانید از سولات زیر کمک بگیرید:
کار و درآمد مالی
درآمد ماهیانه شما چقدر است؟ کجا زندگی میکنید؟ چقدر پول نقد دارید؟ پس انداز و وضعیت مالیتان چگونه است؟ اگر بخواهید به سطح مالی زندگی خود نمره دهید از 10 چه نمرهای میدهید؟ آیا از شغل خود راضی هستید؟ درآمدتان خوب است؟ چقدر جای رشد و ترقّی در شغل شما وجود دارد؟
سلامتی
آیا از وضعیت سلامت خود راضی هستید؟ خدای نکرده آیا به بیماری خاصی مبتلا هستید؟ ورزش میکنید؟ امید به زندگی در شما چقدر است؟ هر چند وقت یکبار برای بررسی وضعیت سلامتتان به پزشک مراجعه میکنید؟ روزانه غذای خوب و میزان آب مناسب مصرف میکنید
خانواده
روابط شما با اعضای خانواده تا چه حدی رضایت بخش است؟ آیا حمایت آنها را دارید؟ چند ساعت از روز را با خانواده میگذرانید؟ آیا با آنها به تفریح میروید؟ برای بودن در کنار آنها اشتیاق دارید؟
عشق و رابطه عاطفی
آیا از رابطه عاطفی خود احساس رضایت میکنید؟ از ازدواج خود چقدر راضی هستید؟ در این رابطه چقدر احساس یکنواختی میکنید؟ آیا اصلاً فردی وجود دارد تا به او عشق بورزید و همینطور به شکل متقابل عشق دریافت کنید؟
یادگیری و رشد فردی
به یادگیری چقدر اهمیت میدهید؟ آیا همیشه در حال یادگیری هستید؟ به طور متوسط در ماه چه تعداد کتاب میخوانید یا از سایر محصولات آموزشی و فرهنگی استفاده میکنید؟ آیا در زمینه علم کاری خود به روز هستید؟ آیا در حال یادگیری زبان جدید هستید؟
معنویت
چه قدر معنویت، اعتقاد به نیرویی برتر در زندگی شما حضور دارد؟ چقدر احساس وحدت و همدلی با سایر افراد، موجودات و جهان هستی دارید؟ چقدر به دیگران کمک میکنید؟ آیا کارهای خیریه نقشی در زندگی شما دارد؟ آیا برای بهتر شدن زندگی در پیرامون خود قدمی برمیدارید؟
دوستان
دایره دوستان شما چگونه است؟ دوستانتان تا حد صمیمی هستند؟ آیا میتوانید در موقع گرفتاری روی کمک دوستان خود حساب کنید؟ چقدر از معاشرت و بودن با دوستانتان لذت میبرید؟
تفریح و سرگرمی
چه میزان از وقتتان صرف اوقات فراغت و تفریح میشود؟ تعطیلات را چگونه میگذرانید؟ به کجاها سفر میکنید و اصولاً برای منظمی برای سفر تفریحی دارید؟ برای اینکه سرگرم و شاد باشید چه کارهایی میکنید
شاخت عوامل محدودیت زا
علاوه بر اینکه بسیاری از ما نمیدانیم که استعدادهایمان چیست و در چه زمینههایی باید انرژی خود را صرف کنیم، عوامل محدودیت زا را هم به درستی نمیشناسیم. چیزهایی که حتی اگر در مسیر درست هم باشیم، مانع و کاهش دهنده سرعت ما در مسیر رشد و توسعه میشوند که از جمله آنها میتوان به استرس، اهمال کاری، کمال گرایی، عدم مدیریت زمان و… اشاره کرد:
مدیریت استرس
استرس، زمانی خودش را نشان میدهد که نیازهای ما با پیشبینیهای ما هماهنگی ندارد و درنتیجه بدن در نتیجه افکار شروع به واکنش نشان دادن میکند. این واکنشها میتواند میتواند به شکلهای گوناگونی مانند سفتی عضلات، اضطراب ناگهانی، افزایش ضربان قلب و فشارخون، تنفس سطحی، سرگیجه یا حتی نوعی تظاهرات شادی ظاهر شود.
دکتر هانس سلیه، اولین کسی بود که استرس را اینگونه تعریف کرد: «استرس پاسخ عمومی بدن به نیازهای او است.» استرس ممکن است موجب حس عدم توانایی در انجام کارها، وظایف و مسئولیتها هم باشد.
در هر صورت استرس دیگر به بخش جداییناپذیر دنیای مدرن و سرعتی ما تبدیل شده است؛ بهگونهای که همه افراد با انواع استرس از استرس شغلی گرفته تا استرس در زندگی شخصی مواجه هستند. از همین رو مدیریت استرس (stress management) یکی از مهارتهایی است که همه انسانها در زمانه ما به شدت به آن نیازمندند و کنترل و مهار آن باعث افزایش رضایت از زندگی چه به لحاظ جسمانی وسلامتی و چه به لحاظ روانی میشود. بنابراین هر فردی که به دنبال رشد و بهبود زندگی خویش است باید به این مهارت مجهز باشد.
یکی از موثرترین گامها برای مدیریت استرس، برونریزی است. برونریزی به این معناست که اصل وجود استرس، نه فقط انکار نشود بلکه اعلام و ابراز شود. برونریزی میتواند در اثر گفتگو با افراد دارای صلاحیت بدون قضاوت یا به شکل نوشتن صورت بگیرد.
عوامل دیگری هم در کاهش استرس مؤثر هستند، انجام فعالیتهایی مانند پیادهروی، مدیتیشن یا گوش دادن به موسیقی ملایم و مانند آن در کاهش استرس بسیار اثربخش هستند.
تمرین و آگاهی از مهارتهای تنفس یکی دیگر از روشهای اولیه و ابتدایی مدیریت استرس است، در مرحله بعد باید عوامل استرسزا شناسایی شوند و برای کم کردن آنها راههای عملی در نظر گرفته شود. انکار استرس، میتواند موجب افزایش استرس فرد شود و روی کارآیی او چه در محیطهای اجتماعی و چه در محیطهای فردی و روابطش تأثیر منفی بگذارد.
مدیریت زمان
امروزه مدیریت زمان یا time management یکی از مهارتهای مهم در مسیر توسعه و رشد فردی به شمار میرود و نداشتن این مهارت، موجب پسرفت و عقب ماندن در کار و زندگی است. نداشتن وقت کافی برای روابط، نداشتن وقت کافی برای مطالعه و یادگیری و موارد مشابه سرعت ما و کیفیت زندگی ما را کاهش میدهد و به استرس در زندگی تبدیل میشود.
هنگامیکه زمان را میکُشید، فرصتهای خود را برای انجام کارهای بیشتر از دست میدهید. انسانهای موفق هر روز، میزان بیشتری از هر ساعت و هر لحظه خود استفاده میکنند. باید بدانید که چه چیزهایی هر روز مانع از انجام کارهایتان میشود و آن را از بین ببرید؛ این کار درست مانند آفتکشی است. این را به خاطر بسپارید که مدیریت زمان یک عادت است و ساخت این عادت میتواند زندگی شما را از این رو به آن رو کند؛ عادتی که میشود به سادگی آموخت و برای همیشه از کمبود وقت خلاص شد.
مهمترین راه برای مدیریت زمان، داشتن طرح یا هدف مشخص است. برای رسیدن به اهداف خود برنامهریزی داشته باشید. بعد از تعیین هدف، آنچه نیاز دارید، یک برنامهریزی دقیق برای رسیدن به اهداف بلندمدت و کوتاهمدت است تا بتوانید وظایف، کارها و پروژههایتان را اولویتبندی کنید؛ بههیچعنوان از مسیر اصلی هدفتان خارج نشوید و به بیراهه نروید. مدیریت زمان جاده رسیدن به هدف را هموارتر میکند.
باید این را همواره بدانیم که زمان روبهجلو در حرکت است و فرصت برای هیچگونه برگشتی وجود ندارد. در دنیای سنگها برای تبدیلشدن به الماس، بیش از هر چیزی به زمان نیاز است؛ اینگونه شاید کمی ارزش زمان را درک کنید. دیر یا زود متوجه خواهید شد که تنها چیزی که بیش از هر چیزی لازم دارید، زمان است.
رفع اهمال کاری
اهمال کاری یا procrastination به معنای به تأخیر انداختن کارها است. شاید یکی از دلایل مهم اهمالکاری، همان چیزی باشد که فروید با نام «اصل لذت» از آن یاد کرده است. به این معنا که ما ترجیح میدهم تا در وهله اول به چیزهای خوشایندمان بپردازیم و از انجام کارهایی که ممکن است کمی سخت باشد، فرار کنیم.
اهمال کاری تبعات بسیار زیادی در مسیر موفقیت ما ایجاد میکند و همه برنامهریزیها و اهداف ما را به تأخیر میاندازد. علاوه بر این، اهمال کاری میتواند منجر به ایجاد احساس گناه شود که درنتیجه استرس و اضطراب و افسردگی را با خود به همراه خواهد داشت.
البته از این نکته هم نباید غافل بود که در برخی موارد، اهمالکاری خود در نتیجه افسردگی، استرس وترس از شکست و عدم موفقیت حاصل میشود. اهمال کاری میتواند موجب از دست رفتن فرصتهای زیادی در زندگی ما شود. نکته دیگر این است که اهمالکاری، اعتماد دیگران نسبت به ما خدشهدار میشود. مدیر، خانواده یا دوستان دیگر قادر به اعتماد به وعدههای ما نیستند و ما را در چرخهای معیوب از روابط مشکل ساز میاندازد که خود تبعات جدیدی به همراه دارد.
اولین نکته در رفع اهمالکاری، دست برداشتن از سرزنش کردن خود است. در قدم بعدی شناسایی عواملی است که ما را به اهمال کاری وا میدارد. آیا ما برای به موقع انجام دادن کارهایمان به کسی احتیاج داریم تا ما را حمایت کند؟ آیا ترس از شکست است که ما را به فراری دادن از انجام کارها وامیدارد؟ بنابراین، شناخت عوامل ایجاد کننده اهمال کاری مهمترین قدم برای رفع آن است.
عوامل را شناسایی کنید. آنها را یادداشت کنید و با کمک افراد متخصص برای رفع آنها قدم بردارید. مطمئن باشید که سرزنش کردن خودتان هیچ کمکی به شما نمیکند بلکه اینجا جایی است که مثل یک رفیق باید پای درددلهای خودتان بنشینید و ببینید واقعاً به چه چیزی برای گذر از این مانع نیاز دارید و بعد برای آن اقدام کنید.
کمک گرفتن را فراموش نکنید. کمک گرفتن از افراد صاحب صلاحیت و بدون قضاوت، رفع این مانع را برای شما بسیار آسان خواهد کرد.
رسیدن به منِ مطلوب با شناخت استعدادها
شناسایی استعدادهای ما، گام مهمی در راه رسیدن به من مطلوب است، چه بسیار افرادی که بخش مهمی از عمر خود را در صرف کارهایی کردهاند که در مسیر استعدادهای آنها نبوده است و همین امر موجب اتلاف انرژی و تحمل موقعیتهای سختی برای آنها شده است. اگر مسیر زندگی شما با استعدادهای شما همراستا نباشد چیزی جز خستگی و فرسودگی نصیبتان نخواهد شد.
بهترین راه شناخت استعدادها
استعدادیابی راه شناخت بهتر شماست. با وجودی که تستها و آزمونهای زیادی برای شناسایی تیپ شخصیتی و درنتیجه استعدادهای شما وجود دارد، اما بهترین راه، صرف وقت، نوشتن و به یادآوردن فعالیتهایی است که از انجام آنها یا مشاهده آنها لذت بردهایم. بنابراین یکی از سادهترین روشها برای شناسایی استعدادهایتان این است که ببینید که چه زمانهایی و در انجام چه کارهایی احساس رضایت کردهاید و حتی زمان را به فراموشی سپردهاید.
هدف گذاری
یکی از بخشهای مهم مسیر رشد وتوسعه فردی داشتن تصویری از من مطلوب و هدف گذاری برای رسیدن به آن است. این من مطلوب به معنای، نارضایتی از من کنونی نیست بلکه به معنای قابلیت رشد و کمال در انسان است. انسان همیشه و در همه حال میتواند رشد کند و اگر در جایی این رشد توقف داشته باشد به معنای رکود و سکون است زیرا پیشرفت و رشد در انسان پایانی ندارد.
شاید برایتان جالب باشد که تنها سه درصد از افراد دنیا هدف مشخصی دارند و در حال تلاش برای رسیدن به آن هستند و حتی تعداد کمتری آن را مکتوب میکنند و نکته جالبتر اینکه افرادی که اهدافشان را مکتوب میکنند به احتمال بسیار بالایی به آن دست پیدا میکنند.
اهداف میتواند یک آرزو، خواسته یا نتیجه دلخواه در آینده دور یا نزدیک باشد که لازم است برای به دست آوردن آن برنامهریزی شود و اقدامهای عملی در راستای آن صورت پذیرد. بنابراین اهداف را میتوان در دستهبندیهای مختلفی قرار داد و برای آنها طرح ریزی کرد. ولی هدف گذاری باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟
هدف گذاری اسمارت یا هدفگذاری هوشمند چیست؟
اسمارت (SMART) از ابتدای کلمات زیر تشکیل شده است:
مشخص Specific، قابل اندازه گیری Measurable، دست یافتنی Attainable، واقع گرایانه Realistic، در محدوده زمانی مشخص Time Bound.
به این معنا که ما دقیقاً میدانیم در بخشهای مختلف زندگی که در تمرین چرخ زندگی به آن پرداختیم میخواهیم به چه مقاصدی برسیم و از خودمان چه انتظاراتی داریم. مقاصد ما برایمان کاملاً روشن و مشخص هستند، زمان مشخصی برای آنها تعیین شده و میدانیم که قابل اندازهگیری، دستیافتنی و واقعگرایانه انتخاب شدهاند. به این ترتیب ما از دام رویاپردازیهای بیهدف خلاص میشویم و با برنامه ریزی اقدامات عملی مؤثر را شروع میکنیم.
علاوه بر نکات مطرح شده، برای تعیین یک هدف مشخص لازم است که به پرسشهای زیر پاسخ دهیم، پرسشهایی که به ۵ دبلیو معروف هستند زیرا همه آنها با حرف دبلیو در زبان انگلیسی آغاز میشوند:
- چه کسی Who؟ چه کسی یا چه کسانی در این هدف مشارکت دارد؟
- چه چیزی What؟ چه چیز یا چیزهایی قرار است به دست بیاید؟
- کجا Where؟ این هدف قرار است در چه مکانی به واقعیت تبدیل شود
- کِی When؟ این هدف قرار است در چه بازه زمانی تحقق پیدا کند
- چرا Why؟ دلایل و مزایای مشخص رسیدن به این هد.
بخش چرایی هدفگذاری از سایر بخشهای آن اهمیت بیشتری داشته باشد زیرا به قول جمله معروف دکتر ویکتور فرانکل «هر کس که چرایی زندگی را یافته با هر چگونگی خواهد ساخت». داشتن چرایی محکم نه فقط ما را در رسیدن به اهدافمان محکمتر و راسختر میکند بلکه معنابخش زندگی ما هم خواهد بود و به آن رنگ دیگری خواهد داد.
داشتن معنا و هدف در زندگی، یکی از شاخصههای افراد موفق و توانمند است.
از سوی دیگر، یکی از مشکلاتی که در مسیر هدفگذاری ممکن است دردسرساز شود، داشتن اهداف متعدد است یعنی شما همزمان به چند موضوع مشخص علاقهمند هستید و میخواهید برای همه آنها سرمایهگذاری کنید ولی باید از این مساله آگاه باشید که همه ما در زندگیمان منابع محدودی داریم که از جمله آنها زمان، ثروت و انرژی است و دقیقاً به همین خاطر است که باید تا جای ممکن از این منابع در راستای اهداف گزینشی استفاده کنیم.
بنابراین ابتدا اهداف کوتاهمدت و بلندمدت خود را در دفتر خود یادداشت کنید و سعی کنید بین آنها تعادل برقرار کنید و اولویتبندی درستی از آنها داشته باشید. سپس فهرستی از کارهایی که به شما کمک میکند تا به اهداف خود برسید تهیه کنید و در برنامه روزانه خود زمانی را برای انجام آنها اختصاص دهید.
برنامهریزی
برنامه ریزی زمانی اهمیت پیدا میکند که ما اهداف مشخصی را در زندگی خود انتخاب کرده و دنبال میکنیم. برنامهریزی میتواند برای زندگی شخصی یا مسیر حرفهای یا هر دوی آنها باشد. برای این منظور باید به همه کارهایی که برای خود مشخص میکنید، عمل کنید و به مرور زمان به اهداف خود نزدیک و نزدیکتر شوید. ممکن است همه شما برای کارهای روزانه خود برنامه ریزی کنید؛ اما پس از مدتی هیچ شوقی برای اجرای آن نداشته باشید. برای جلوگیری از این اتفاق انتخاب برنامهای که در کوتاهترین زمان، بازدهی زیادی داشته باشد، بسیار اهمیت دارد.
برنامهریزیها میتوانند کوتاه مدت یا بلند مدت باشند اما برخی از ویژگیهای برنامه ریزی در همه آنها مشترک هستند:
- قرار دادن اهداف سالانه
زمانی که اهداف کلی خود را در یک سال به خوبی مشخص نکنید، نمیتوانید برنامه ریزی ماهانه نیز داشته باشید.
بهتر است اهداف بزرگ خود را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید تا در صورت موفقیت در هر بخش انگیزه بیشتری برای تلاش کردن داشته باشید. وجود اهداف سالانه باعث میشود انگیزه بیشتری برای تلاش کردن در راستای رسیدن به اهداف داشته باشید.
- یادداشت رویدادهای یک ماه آینده
همانطور که گفته شد میتوانید اهداف خود را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید و هر ماه میزان موفقیت خود را ارزیابی کنید. یادداشت رویدادهای یک ماه آینده هنگام برنامه ریزی باعث میشود کارهایی را که میخواهید در یک بازه زمانی انجام دهید مشخص کنید.
- بررسی هفتگی کارها
مرور هفتگی کارها در برنامه ریزی به شما کمک میکند جزئیات بیشتری از کارهای خود را بررسی کنید و زمانهای خالی هر روز را شناسایی کنید. با این کار میتوانید زمان خود را به خوبی مدیریت کنید و برخی کارهای خود را در راستای رسیدن به اهداف در این زمانها انجام دهید.
- بررسی روزانه کارها
بررسی روزانه کارها به شما کمک میکند از مسیری که برای خود مشخص کردید منحرف نشوید و فقط بر کارهای خود تمرکز کنید.
- یادداشت کردن سه کار مهم
در ابتدای برنامه ریزی سه مورد از کارهای ضروری روزانه که اهمیت زیادی دارد را مشخص کنید تا تمرکز اصلی شما در طول روز انجام دادن آن سه مورد باشد.
بیشتر رفتارهای روزانه ما تحت تأثیر عادتهای ما قرار دارد؛ بنابراین داشتن یک برنامه ریزی شخصی به شما کمک میکند تا عادتهای بد خود را پیدا کنید و آنها را با عادتهای مثبت جایگزین کنید. تهیه و تنظیم برنامه ریزی شخصی، باعث هدایت افراد به سوی موفقیت میشود. حتی اگر بتوانید در روز ۱۰ دقیقه را به انجام کارهای مفیدی در راه رسیدن به اهداف خود اختصاص دهید، در طول یک سال، ۶۰ ساعت طلایی خواهید داشت.
یکی از بهترین روشهای برنامهریزی، ساخت خرده عادتهای مثبت است. زیرا خرده عادتهای مثبت و مؤثر در بلند مدت میتواند نتایج شگفتی را به وجود آورد.
وجود برنامه روزانه خوب علاوه بر اینکه بازدهی شما را برای انجام کارها بیشتر میکند، هیجان و استرس را هنگام تصمیمگیری کاهش میدهد و باعث منظم شدن شما در انجام کارهای روزانه میشود.
برنامه توسعه فردی (PDP) چیست؟
برنامه توسعه فردی یا Personal Development Plan که به اختصار به آن PDP میگویند؛ یک برنامهریزی توسعه یافته است، که فرد بهوسیله آن خود را ارزیابی میکند و برای آینده، اهداف شخصی، تحصیلی و کاری خود برنامهریزی میکند و در مسیر رسیدن به اهداف خود حرکت کند.
در حال حاضر داشتن یک برنامه توسعه شخصی، برای بسیاری از سازمانهای موفق به مهمترین بخش آموزش تبدیل شده است. آنها از کارکنان بخشهای مختلف میخواهند برنامه توسعه و یادگیری داشته باشند. این برنامه باعث گسترش مهارتهای موجود و کسب مهارتهای جدید برای افراد میشود. برنامه توسعه فردی به این معنا نیست که شما در آینده هیچ مشکلی نخواهید داشت، چون مشکلات همیشه وجود دارند؛ اما شما برای رفع آنها عملکرد بهتری خواهید داشت.
مراحل تهیه و تدوین برنامه توسعه فردی شامل موارد زیر است:
۱- شناسایی مهارتهای فردی موجود و نقاط ضعف و قوت
۲- هدفگذاری برای رسیدن به وضعیت مطلوب
۳- ایجاد نقشه راه برای رسیدن به اهداف مورد نظر
۴- ارزیابی نقشه ایجاد شده
۵- ثبت کردن مسیر پیموده شده
۶- زمانبندی مسیر حرکت
پایه و اساس رسیدن به هر موفقیتی، توسعه فردی است. رسیدن به موفقیت و توسعه فردی در یک روز اتفاق نمیافتد؛ شما باید برای آن به خوبی برنامهریزی کنید، سپس آن را اجرا کنید. برخی راهکارها که به شما کمک میکند برنامه توسعه فردی را به خوبی اجرا کنید عبارتاند از:
- مسئولیتپذیری
اولین کار برای اجرای برنامه توسعه فردی این است که مسئولیتپذیر باشید و دیگران را متهم نکنید. تا زمانی که از نتایج کارهای خود فرار میکنید، نباید انتظار پیشرفت در کارهای خود را داشته باشید. فردی که با شجاعت با نتایج کارهای خود روبهرو میشود، بزرگترین قدم را در رشد و توسعه فردی برداشته است.
- مدیریت استرس و نگرانی
زمانی که برای انجام کارهای خود استرس دارید نمیتوانید پیشرفت کنید. استرس و نگرانی مانند کولهباری از سنگ است که اگر آنها را رها نکنید مسیر رسیدن به پیشرفت را برای شما کند میکند.
- خودباوری
یکی از راههای موفقیت در اجرای برنامه توسعه فردی خودباوری و اعتمادبهنفس است. فردی که خودباوری و اعتمادبهنفس نداشته باشد نمیتواند از تواناییهای خود به درستی استفاده کند و همیشه به دیگران نیاز دارد. افرادی مانند استیو جابز، مارتین لوتر، ایلان ماسک و… افرادی هستند که با خودباوری به موفقیت رسیدهاند.
در آخر
نکته دیگر کمک گرفتن از کسانی است که آگاهی در این مسیر دارند. تقریباً ۹۸ درصد از افرادی که از تخصص کوچینگ استفاده کردهاند، ابراز رضایت کرده و گفتهاند که زندگیشان بهتر شده است. کمک کردن و کمک گرفتن یکی از مهارتهایی که افراد زیادی از آن آگاهی ندارند و گاهی آن را معادل ضعیف بودن میدانند. کمک گرفتن و قرار گرفتن در فضاهای رشد و بودن در کنار افرادی که آنها هم برای رشد و توسعه خود وقت و انرژی میگذارند، سهم مهمی در تسهیل مسیر ما دارد.