کوچینگ زندگی نیز مبانی نظری دارد و به روشهای مختلفی در نقاط مختلف جهان مطرح شده است. معیارهای متفاوتی برای تشخیص بهترین شیوه کوچینگ زندگی وجود دارد. بین کوچهای زندگی هم تفاوت وجود دارد هر کوچ دارای فلسفه کوچینگ مخصوص به خود است.
با این وجود، چند اعتقاد رایج و مشترک میان اکثر کوچها وجود دارد که فلسفهی کوچینگ آنان را شکل میدهد.
ارائه استراتژیهای کارآمد: کوچ به شما کمک میکنند تا واقعیت را پیدا کنید. آنها برای کمک به صرفه جویی در وقت و هزینه و جلوگیری از دوباره کاری، به شما درپیدا کردن استراتژیهایی کارآمد کمک میکنند.
شما را مسئولیت پذیر و پاسخگو میکنند: کوچها معتقدند که داشتن کسی که بتواند به شما انگیزه بدهد و از شما حساب پس بگیرد، بسیار بیش از پول و زمانی که برای کوچینگ میگذارید به شما برمیگرداند.
اعتقاد به اینکه شما تمام منابع لازم برای موفقیت را دارید: کوچها معتقدند که شما یک فرد کامل هستید و خودتان تمام منابع لازم برای موفقیت را دارید. داشتن استراتژیهای خوب برای استفاده از این منابع، به شما در دستیابی به موفقیت در تمام جنبههای زندگی کمک خواهد کرد.
در تکاپو باشید تا یک راه حل پیدا کنید: رهیارها (کوچها) بر این باورند که اگر آنچه انجام میدهید، نتیجه نمیدهد، باید چیز دیگری را امتحان کنید. همیشه یک راه حل وجود دارد. یک رهیار (کوچ) زندگی به شما کمک میکند تا به اندازهی کافی منعطف باشید تا آن راه حل را پیدا کنید.
عملکرد موفق را مدل کنید: رهیارها (کوچها) بر این باورند که اگر یک نفر میتواند کاری را انجام دهد، هر کس دیگر هم میتواند آن را یاد بگیرد و انجام دهد. یک رهیار (کوچ) زندگی به شما کمک خواهد کرد تا مدل عملکرد موفق خود را برای رسیدن به تعالی، بسازید.
مسوول نتایج خود باشید: کوچها معتقدند که شما مسوول ذهن خود و بنابراین مسوول نتایج خود هستید. اگر میخواهید شرایط شما تغییرکند.
باید تنها چیزی که تحت کنترلتان هست را تغییر دهید: یعنی خودتان را. رهیار (کوچ) زندگی شما به شما کمک میکند تا شرایط زندگیتان را تحت کنترل خود قرار دهید تحت تاثیر آنها نباشید تا بتوانید مسوول نتایج خودتان باشید.
تفاوت بین کوچینگ و مشاوره
رهیاری (کوچینگ) دارای شباهتهایی به دیگر حرفهها از قبیل مشاوره، رواندرمانی و … است. هر یک از اینها شامل یک نوع ارائهی مشاوره به مراجع است. اما چه چیزی رهیاری (کوچینگ) را از دیگر حرفههای مشابه، متمایز میکند؟
انواع مشاوره:
اوکانر و لاگس، تفاوت مفیدی بین سه نوع مشاوره را مطرح کردند:
مدل کارشناس/ متخصص (مبتنی بر تخصص): در مدل متخصص، مراجع فقط تخصص را خریداری میکند و هیچ گونه مسئولیتی در مورد اینکه نتیجه چه خواهد بود و آیا مطلوب خواهد بود یا خیر، ندارد. به عنوان مثال، اگر شما مجبور به استخدام یک طراح داخلی برای طراحی مجدد دفتر خود باشید، میتوانید خدمات آنها را خریداری نمایید، اما شما مسوولِ کیفیت کار انجام شده، نخواهید بود.
مدل پزشکی: در مدل پزشکی، مراجع همراه با ارائهدهنده، مشغول به کار است. مراجع در این مدل، مسوولیت محدودی در روند مشاوره دارد. به عنوان مثال اگر شما مجبور به مراجعه به دکتر باشید، در مطب دکتر، شما بیشتر به تخصص پزشک متکی هستید. اما هنگامی که به خانه برمی گردید، شما هم دارای سهم کوچکی از مسوولیت هستید یعنی باید دستورالعملهای داده شده توسط پزشک برای مصرف دارو را دقیق انجام دهید.
مدل مشاوره فرآیندی: مدل سوم، مدل مشاورهی فرایندی است که توسط ادگار شین در سال ۱۹۹۸ ارائه شده است. ایدهی این مدل این است که مشاور با مراجع کار میکند، نه برای مراجع. در اینجا مراجع مسوولیت کامل فرایند مشاوره را بر عهده دارد. طبق نظر اوکانرو لاگس، رهیاری (کوچینگ) یک شکل از مشاورهی فرآیندی است که در آن وظیفهی اصلی رهیار (کوچ)، کمک به مراجعین در کشف راه حل مشکلاتشان است نه حل آنها.
کوچینگ با مشاوره چه تفاوتهایی دارد؟
مشاوره به طور کلی از مدل متخصص که در بالا ذکر شد، پیروی میکند. وقتی نزد یک مشاور مالی یا کسب و کار میروید، به این معنا است که شما به دنبال اطلاعات و پاسخ هستید. یعنی مشاورهی تخصصی میخواهید.
از سوی دیگر، رفتن نزد یک رهیار (کوچ)، به شما کمک میکند که محدودیتهای خودتان را در انجام فرآیندها شناسایی کنید. در واقع شما با رفتن نزد یک رهیار (کوچ)، به دنبال یافتن استراتژیهای بهتر برای انجام کارها و روشهای کارآمدتر برای تفکر هستید. شما به دنبال انگیزه کافی برای انجام کارها و پیگیری نتایج آنها و ارزیابی میزان دستیابی به اهداف هستید. در واقع میخواهید شیوههایی که برای شما نتیجهبخش نیستند را کنار بگذارید. این موارد، چیزهایی نیستند که بتوانید به صورت گزارش یا یک فایل از اینترنت، دانلود کنید. بلکه از فرآیند تعامل بین شما و رهیار (کوچ) شما، به دست میآیند.
مانند مَثَل قدیمی که می گفت به جای دادنِ ماهی به فرد، ماهیگیری را به او یاد بدهید. گاهی اوقات شما فقط ماهی را میخواهید، که آن وقت نزد یک مشاور میروید. اما گاهی اوقات میخواهید استراتژیهای ماهیگیری را بیاموزید تا به موفقیت و خوشبختی بلند مدت دست یابید که آن وقت نزد یک رهیار (کوچ) میروید.
کوچینگ یا رواندرمانی
مشاوره از مدل متخصص پیروی میکند اما رواندرمانی از مدل پزشکی. هنگامی که نزد یک روانپزشک یا یک درمانگر میروید، به این معناست که شما بیمار هستید. این مدل، مشکل شما را پیدا میکند و روش رفع آن را به شما تجویز میکند.
کوچینگ با قاعدهی متضادی کار میکند. از آنجا که یکی از فرضهای اولیه این است که شما یک فرد کامل هستید و تمام منابع لازم برای موفقیت را دارید، پس شما نیازی به تعمیر ندارید. در واقع شما فقط به هدایت برای رسیدن به سطح بعدی موفقیت، نیاز دارند. کوچینگ مبتنی بر یک مدل سلامتی و تندرستی است.
وقتی یک فرد از ناحیه مچ پا آسیب میبیند، نزد یک کوچ ورزشی نمیرود، بلکه به یک پزشک یا فیزیوتراپیست مراجعه میکند و کسی که بیماری روانی دارد نیز به یک روانپزشک مراجعه میکند. اما کسی که میخواهد در ورزش پیشرفت کند و سریعترکار کند، نزد یک مربی ورزشی میرود، درست همانطور که؛ فردی که میخواهد بیشتر در زندگی شخصی و یا کسب و کار خود پیشرفت کند، نزد یک کوچ زندگی می رود.