اگر در شرایط سخت و جایی که واقعا نیاز دارید، کسی باشد که فعالانه (نه منفعلانه) به حرفهای شما گوش بدهد و درست مثل یک مربی کارکشته شما را هدایت و راهنمایی کند، واقعا چقدر انگیزه میگرفتید؟
زندگی زیباتر نمی شد اگر کسی بود که مثل یک پیر مرشد، هرگاه در سختی و گرفتاری و تردید گیر افتادید، پیش او می رفتید و او شما را راهنمایی میکرد؟
کوچینگ چیست؟ (Coaching)
این شرایط را تصور کنید:
بعضی وقتها دچار تردید و دو دلی میشویم. با اینکه مشتاق موفق شدن هستیم، اما این دو دلی اجازه نمیدهد برخیزیم و کاری انجام دهیم؛
گاهی وقتها پیش خودمان احساس میکنیم چقدر چیز بلدیم، چقدر توانایی داریم اما از هیچ کدومش استفاده نکردیم.
خیلی موقعها با خودمان میگوییم: کجای راه را اشتباه رفتم که الان کنار آدمهای خیلی موفق قرار نگرفتم؟
حتی پیش میآید که حس تنهایی می کنیم. دوست داریم کسی باشد که راههای زیادی را رفته، دوست داریم به ما بگوید بهترین مسیر کدام است؟ از کدام راه برویم که به مقصد برسیم؟
و موقعیتهای زیادی دیگری که گویی دوست داریم یک نفر باشد که ما راهنمایی کند. مربی ما باشد. ما را هدایت کند. دستمان را در طول مسیر ول نکند. با دلسوزی، یک خودآگاهی عمیق به ما بدهد که از درونمان خبردار شویم و ببینیم چطور این همه استعداد و توانایی را بیرون بکشیم.
کوچینگ یک رابطه حمایتی و دو طرفه است است که در آن کوچ(مربی) به مراجع خود کمک میکند با تمرکز بر هدف انتخاب شده به نتایج مورد نظر دست پیدا کند. کوچ به افراد کمک می کند در زندگی شخصی به نتایج دلخواه خود برسند و از این طریق اهداف شخصی محقق شود.
شاید بتوانیم دانش کوچینگ را دانش پرسشگری نام بگذاریم!
پرسشگری برای نوعِ خاصی از کشف توانایی های بالقوه درون افراد و قرار دادن این کشف در جلوی فرد درست مانند یک آیینه و تکرار این فرایند تا پیدا کردن شفافترین و زلال ترین آیینه که بهتر و دائما بهتر درون فرد را به خودش نشان دهد و خود فرد هم این آیینه را قبول کند.
گالوی بر این باور است که کوچ باید راه را بر دیالوگهای درون ذهنی افراد ببندد و این جمله را در ذهن آنها جا بیندازد؛ “روی دستهایت تمرکز کن! باید زاویه متفاوتی به دستهایت بدهی.”. گالوی میگوید: «من با اعتماد عمیق به توانایی های درونی بازیکنانم به یادگیری با تجربه های دست اول خودشان پی بردم»
او در ادامه میگوید: “وقتی به دیالوگهای درونی ذهنت مجالی برای خودنمایی نمیدهی، بدنت میتواند کنترل اوضاع را به دست بگیرد. میتوان گفت وقتی این دیالوگهای درونی ذهن به حالت تعلیق در میآید، بدن میتواند به یک ایده کاملاً واضح و شفاف دست یابد و بفهمد که چه باید بکند.”
کوچینگ٬ مشاوره٬ منتورینگ
کوچ در فرآیند کارش تلاش میکند که ابتدا بفهمد «مراجع هم اکنون کجاست و روی کدام پله ایستاده است» و سپس بفهمد که او «به کدام پله میخواهد برسد». برای همین، کوچ یا تسهیلگر، به حال کنونی و زمان حال او کار دارد نه گذشته. یعنی خیلی کمپیش میآید که بخواهد از گذشته چیزی بپرسد یا در آن کند و کاو کند. در حالی که مشاوره اتفاقا با کند و کاو در گذشته مراجع، تلاش دارد ریشههای مشکلات را کشف کند. در منتورینگ هم فرد مراجع تلاش دارد از تجربیات پیشین خودش حرف بزند. در حالی که در کوچینگ، فرد از حالات کنونی خود سخن میگوید.
در منتورینگ، فرد منتور، احتمالاً خودش قبلا آن کارها را کرده و از تجربیاتش برای حل مشکل استفاده می کند. اما در کوچینگ اتفاقا پیشنهاد میشود که کوچ با مراجع هم تخصص نباشند چون ممکن است پرسشها جهت گیری پیدا کنند. کوچ با توانایی های درونی خود مراجع به جایی که میخواهد برود هدایتش میکند. در کوچینگ همه جواب درون خود فرد قرار دارد نه بیرون از او و فرد، مسئول است!
اما در مشاوره، مراجع بار خودش را به دوش روان درمانگر میاندازد و روان درمانگر پاسخ ها و تکنیک ها را به او میدهد. در کوچینگ اصلا قضاوت وجود ندارد، و کوچ فقط میشنود و بازخورد به مراجع میدهد تا به نقطه بهینه کوچینگ برسند.
خودآگاهی، شناخت خود و هوشیاری
اصلا هدف اصلی کوچینگ خودآگاهتر شدن است! جلسات کوچینگ خودآگاهی و هوشیاری شما را تقویت میکند. از آنجا که تمرکز کوچینگ بر حال و اکنون است، در جلسات شما بیشتر روی خود متمرکز میشوید و بیشتر خودتان را می شناسید.در این فرایند، شما به نقاط قوت و ضعف، خطاها و توانمندیها، افکار، احساسات و رفتارهای خود آگاه شده و به شناخت بیشتری از خود میرسید. همچنین، میفهمید که چطور از این آگاهیها در جهت رشد و رسیدن به اهدافتان استفاده کنید.
بهبود عملکرد و اثربخشی بیشتر
کوچینگ به شما کمک می کند عملکردتان در مجموع در زندگی و کار بهتر شود. وقتی خودآگاهتر شوید، وقتی شناخت بیشتری از خود پیدا کنید، بدیهی است که تصمیمات بهتری هم میگیرید و کارهای موثرتری می کنید. هدف گذاری دارید و ارزشهای زندگیتان را پیدا خواهید کرد. کوچینگ به شما کمک میکند که فعالیت و برنامههایی را که تاکنون به شما کمک چندانی نکردهاند شناسایی کرده، کنار گذاشته و برنامههای بهتری را انتخاب کنید. این روند به شما کمک میکند که به ارزیابی صحیحتری از عملکرد خود در زندگی، روابط و حرفه خود دست یابید و آن را اصلاح کنید.
توانایی حل مسئله
یکی از مهمترین فواید کوچینگ این است که تونایی تفکر و مهارت حل مساله در شما تقویت میشود. اگر تجربه شرکت در جلسات کوچینگ را داشته باشید، میدانید که شما به کمک کوچ خود، وارد مسیر تفکر عمیق و پیدا کردن راهکارهای متناسب با خود میشوید. شایددر ابتدا پیدا کردن راهکارها برای شما دشوار باشد و فکر کنید که در کارهای خود، هیچ کمکی به خودتان نمیتوانید بکنید و نیاز به راهکارهای فردی دیگر دارید؛ حتی شاید آنقدر ذهن شما دچار سردرگمی و پیچیدگی شده باشد که توانید به صورت شفاف فکر کنید.اما به مرور با تمرین و تمرین و تکرار، ذهنتان به دنبال راه حلها می گردد.
تقویت اعتماد به نفس
یادگیری مهارت کوچینگ و یا اینکه خودتان کوچ داشته باشید، باعث تقویت اعتماد به نفس در شما میشود. همانطور که در بالا گفتیم، کوچینگ مهارت حل مساله را در شما تقویت میکند، به شما خودآگاهی میدهد و اثربخشی و عملکردتان را بهتر میکند. بنابراین شما میتوانید نقاط ضعف و قوت خود را پیدا کنید و برنامه ریزی بهتری کنید.