در شرایط اقتصادی امروز، اکثر مشاغل بیشتر از گذشته بر کارآمدی، کیفیت و سودآوری متمرکز هستند. آنها به امید افزایش سود حاضرند هزینه کنند، حال آنکه کیفیت و سودآوری همیشه همراه هم نیستند.
سوال اینجاست که چگونه میتوانیم شکاف میان کیفیت و سودآوری را کاهش دهیم؟
کار تیمی و تیم مفاهیم جدیدی نیستند. با این حال در دهههای اخیر در سازمانها معنای جدیدی به خود گرفته است و نتایج ارزشمندی به همراه داشته است. تیمها به عنصر اساسی حل مشکلات و کمک به افراد برای حرکت رو به جلو تبدیل شدهاند.
در زمانهای که پیچیدگیها افزایش یافتهاند، راهحلها هم پیچیدهتر شدهاند.
کار فردی نسبت به مشارکت و خلاقیت چند نفر، کارآمدی کمتری دارد؛ چرا که برای ارائه راهحلهای پیچیده نیاز به ترکیبی از مهارتها، تجربیات و قضاوتها است. به همین خاطر یک تیم نسبت به افرادی با وظایف و مسئولیتهای محدود، به نتایج بهتری دست مییابد.
در دهه ۱۹۶۰، مدیریت آمریکا حرکت به سمت مشارکت کارکنان را در قالب «جنبش کیفیت زندگی کاری» آغاز کرد. مدیران و سرپرستان شروع کردند به پرسیدن این سوال از کارکنان: برای سهولت و خوشایندتر شدن کار شما چه اقدامی میتوانم انجام دهم؟
امروزه مشارکت کارکنان از طریق استفاده از تیم هم به نفع سازمانهاست و هم به نفع خود کارکنان.
کار تیمی بهرهوری را افزایش میدهد و انعطافپذیری بیشتری را در یک کسبوکار ایجاد میکند. همین مسئله باعث میشود سازمان در برابر فشارهای محیطی مانند تنشهای بازار، قوانین دستوپاگیر، انتظارات مشتریان و… واکنش بهتری نشان دهند.
کار تیمی همچنین به شرکتها کمک میکند در برخورد با مشکلات داخلی از اعضای تیم کمک بگیرند و به آنها اجازه دهند راهحلی برای آن طراحی کنند.
انواع کار تیمی
اگرچه اکثر تیمها دارای ویژگیهای مشترکی هستند، اما ساختار مشترکی ندارند. انواع مختلفی از تیمها وجود دارند که هر کدام برای دستیابی به هدف متفاوتی ایجاد شدهاند:
۱- نیروهای کار چندمنظوره:
این تیمها بری حل مشکلات و چالشها طراحی میشوند و شامل اعضای دو یا چند بخش یک سازمان هستند.
۲- حلقههای کیفیت:
تیمی که ماهیت داوطلبانه دارد و قرار است چالشها را از نظر کیفیت، بهرهوری یا مشکلی که میخواهد حل کند، انتخاب میکند.
۳- تیمهای دپارتمان:
که مشکلات و چالشهای یک را بررسی و حلوفصل میکنند.
۴- تیمهای سیاستگذار سازمانی:
که در طراحی، امکان خلاقیت بیشتری دارند. آنها برای توسعه سیاستها و فلسفه شرکت گرد هم آمدهاند. اعضای آنها شامل نمایندگان تمام سطوح در سازمان میشود.
۵- تیمهای کاری خودگردان و مستقل:
به این نوع تیمها، تیمهای توانمند هم گفته میشود. این تیمها اهداف خود را تعیین کرده و مشکلاتی را که باید با آنها برخورد شود هم تعیین میکنند.
آنچه این تیم را متمایز میکند این واقعیت است که مسئولیت بیشتری برای موفقیت خود بر عهده دارد. آنها میتوانند برنامههایی را به کار گیرند یا از دور خارج کنند، بودجهبندی کنند و هماهنگی مسائل مالی را هم انجام دهند.
پنج دلیل اهمیت کار تیمی
در دنیای حرفهای امروز اگر نتوانید بهعنوان بخشی از یک تیم کار کنید، کسب و کار شما موفقیتی کسب نخواهد کرد. به همین خاطر هرچه از اهمیت کارتیمی بگوییم باز هم کم است!
با اینحال، دور هم جمع کردن افرادی که بتوانند بدون مشکل با هم کار کنند سخت است.
بنابراین دو نکتهای که باید در اینجا به آنها اشاره کنم اینها هستند:
- راهبری که نتواند با یک تیم کار کند، با شکست مواجه میشود.
- راهبرانی که تیمهای خوبی را گرد میآورند، دو ویژگی دارند: ۱- هوش هیجانی زیادی دارند. ۲- قادر هستند چشمانداز روشنی برای تیم فراهم کنند.
اما برسیم به قسمت دوم کار تیمی: اعضای تیم.
برای داشتن یک تیم، اعضای آن لازم است چه ویژگیهایی را داشته باشند؟
اعضای یک تیم نیز باید از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشند تا بتوانند با کمترین میزان اصطکاک با یکدیگر تعامل داشته باشند.
اهمیت کار تیمی در دنیای چند رشتهای امروز ضروری است. در گذشته، در دوران انقلاب صنعتی، وقتی بیشتر مشاغل توسط افرادی مدیریت میشد که در خط تولید کار میکردند و تمام روز مشغول انجام یک کار ثابت بودند، کارتیمی به اندازه امروز اهمیت نداشت.
اما در اقتصاد امروز، بسیاری از مشاغل باید با افرادی خارج از صنعت و حرفهی خودشان، تعامل داشته باشند.
توانایی فعالیت بهعنوان یک فرد و همزمان به عنوان یک همکار یا مدیر در کنار سایر همکاران، عامل بسیار مهمی در رشد و دستیابی به موفقیت تیم است.
در هر بخشی از کسبوکار، مهارتهای متنوعی در تیمها مورد نیاز و لازم است از هر فرصتی برای شرکت در کار تیمی استفاده کنید تا بتوانید مهارتهای ارتباطی مؤثرتری ایجاد کنید.
استیوجابز توانست مدل زندگی کردن را با ذهن خلاق و نوآورانه خودش تغییر دهد. با اینحال، بدون تلاش و سختکوشی تیمش، نوآوریهای او امکان و قابلیت خلق شدن پیدا نمیکردند و به دست مردم سراسر جهان نمیرسید.
کار تیمی برای دستیابی به اهداف کلی سازمان مهم و ضروری است.
در ادامه میخواهم از مزایای کار تیمی بگویم. با من همراه باشید با پنج دلیل اهمیت کار تیمی.
۱- کار تیمی باعث ایجاد وحدت در محیط کار میشود.
فضای کار تیمی میتواند موجب دوستی و وفاداری شود. این روابط تنگاتنگ به موازات کارمندان را ترغیب میکند تا بیشتر تلاش کنند، با همکاری بیشتر کار کنند و حامی یکدیگر باشند.
آدمها استعدادها، ضعفها، مهارتهای ارتباطی، نقاط قوت و عادتهای متنوعی دارند. بنابراین، وقتی در یک محیط کاری، افراد به انجام کار تیمی تشویق نشوند، احتمالا در رسیدن به اهداف و چشماندازهای مشترک با چالشهای زیادی روبهرو خواهند شد.
احتمالا شما هم این شرایط را در محیطهایی که تمرکز افراد بر ترفیع گرفتن است، مشاهده کردهاید. آنها برای دستاوردهای شخصی خود با همکارانشان در رقابت هستند و درنهایت یک محیط کاری ناسالم و یک کار تیمی ناکارآمد را شکل میدهند.
اما در طرف مقابل وقتی که افراد در غالب یک تیم کار میکنند، تکتک آنها با انگیزه بالا و در راستای یک هدف مشترک و با هماهنگی کامل به انجام وظیفه خود مشغول هستند.
۲- کار تیمی دیدگاهها و نظرات مختلفی را ارائه میدهد.
یک کار تیمی خوب، تنوع فکری، رویکردهای جدیدی در حل مسائل، خلاقیت و چشمانداز مشترک برای سازمان شما به ارمغان میآورد. یک فضای تیمی شایسته و مناسب به افراد این امکان را میدهد که بهصورت جمعی طوفان فکری کنند و احتمال موفقیت در حل مسائلشان را افزایش دهند و راهحلهای کارآمدتر و مؤثرتری پیدا کنند.
تیمهای مؤثر همچنین پذیرای ابتکار عمل و نوآوری هستند. به نوبهیِ خود یک مزیت رقابتی برای تحقق اهداف و چشماندازفراهم میکند.
به اشتراک گذاشتن نظرات و تجربیات متفاوت، پاسخگویی و مسوولیتپذیری را تقویت میکند و میتواند به تصمیمگیری مؤثرتر و سریعتری نسبت به زمانی که کار توسط یک شخص صورت میگیرد، منجر شود.
تلاش تیم با دریافت بازخورد سریع و کسب مجموعهای از مهارتها که در جهت حمایت از کار شما خواهد بود، موجب افزایش بازدهی میگردد.
هنگامی که یک تیم بهخوبی کار میکند، شما میتوانید مراحل طراحی، برنامهریزی و اجرایی کارآمدتری را تجربه کنید.
۳- کار تیمی موجب افزایش کارآیی و بهرهوری می شود.
هنگامیکه استراتژیهای کار تیمی را ترکیب میکنید در نتیجه شما میتوانید کارآمدتر و مؤثرتر عمل کنید.
این امر به این دلیل صورت میگیرد که در همان راستا که حجم کار به اشتراک گذاشته میشود، فشارهای وارده بر افراد نیزکاهش پیدا میکند و شما میتوانید، اطمینان حاصل کنید که وظایف در یک بازه زمانی مشخص انجام خواهد شد.
همچنین این شرایط امکانِ دستیابی به اهداف را فراهم میکند، بهینهسازی عملکرد را ارتقاء میبخشد، رضایت شغلی را بهبود بخشیده و سرعت کار را افزایش میدهد.
در نهایت ، هنگامی که گروهی از افراد با یکدیگر کار میکنند، در مقایسه با زمانیکه تنها یک نفر به تنهایی کار میکند، کارآیی کارآمدتری را تجربه میکنند و به دلیل افکار متفاوت و متنوعی که موجود است، اهداف کلیِ در هم تنیده را باز کرده و موجب میشود که کارها سریعتر انجام پذیرند.
۴- کار تیمی فرصتهای بسیاری را برای یادگیری فراهم میکند.
کار کردن در یک تیم به ما امکان میدهد که از اشتباهات یکدیگر بیاموزیم و از خطاهایی که ممکن است در آینده روی دهند پیشگیری کنیم.
از دیدگاهها و نگاههای مختلف یک موضوع را بررسی کنیم و مفاهیم متنوع و جدیدی را از همکارانِ خود یاد بگیریم.
علاوهبراین، اعضای تیم می توانند دامنۀ مهارتهای خود را گسترش دهند، ایدههای جدیدی را از همکاران جدیدتر کشف کنند و در نهایت با رویکردها و راهحلهای جدید و گوناگونی روبه رو شده و در وظایف خود راهحلهای مؤثرتری را پیدا کنند.
این مشارکت فعال باعث ایجاد بیان، تشویق و ظرفیت نوآورانه در آینده برای حل مسئله و ایجاد ایدهها به صورت کارآمدتر و مؤثرتر میشود.
۵- کار تیمی سببِ همافزایی در محل کار میشود.
اهداف مشترک، همکاری و تشویق، باعث همافزایی در محل کار میشود. به این ترتیب اعضای تیم احساس بهتری برای دستیابی به اهداف خواهند داشت.
در مجموع میتوان گفت تکتک افراد تیم، مسئولیت نتایج را بر عهده میگیرند. به همین خاطر با انگیزه و علاقه بیشتری برای دستیابی به سطوح بالاتر تلاش میکنند.
هنگامی که هر یک از اعضای تیم از مسئولیت و نقش خود آگاه باشند و به سایر اعضا اعتماد و اطمینان داشته باشند، میتوانند به راحتی دیدگاهها، ارزشها و اهداف شخصی خود را با آنها به اشتراک بگذارند و درنتیجه محیط کارِ خود را مبتنی بر همیاری، اعتماد، پشتیبانی، احترام و همکاری پایهریزی کنند.
بدون یک فضای تیمی توانمند، شما شاهد تأخیر در توسعه و دستیابی به موفقیتها خواهید بود.
اجرای ایدههای جدید و نوآورانه به عقب رانده میشود. به تبع آن توانایی حل مسئله و دستیابی به اهداف و تحقق رؤیاها و آرزوها کاهش پیدا میکند و همین، اثربخشی کارکنان را کاهش میدهد.
نتیجهی این چرخه مخرب، به تعویق افتادن رشد شرکت است.
همافزایی ابزاری قدرتمند است. فریبِ این ایده که تنها کار کردن باعث شهرت و شکوهمندی میشود را نخورید.
درست است که ممکن است باعث شود اعتماد به نفس بیشتری کسب کنید، اما لزوماً شما را به یک برنده همیشگی تبدیل نخواهد کرد.
مشکلات و چالش های کار تیمی
اگرچه از صنایع مختلف که تیمها و کار تیمی را به صورت موفقیتآمیزی پیاده کردهاند، داستانهای زیادی وجود دارد اما حرکت سازمانها از ساختار سنتی به سمت کار تیمی نمیتواند بدون مشکل و ایراد باشد.
برخورد دقیق با هر مشکلی، بخش مهمی در تضمین اثربخشی کار تیمی است. در این بخش از مقاله به مهمترین مشکلاتی که کار تیمی به همراه دارد میپردازیم:
۱- ساختار کاری:
از آنجاییکه سلسلهمراتب سنتی، اساس فعالیتهای کاری را پایهگذاری کرده است، اساسیترین مشکلی که تیمهای کاری با آن روبهرو هستند، ساختار کاری است.
فردریک تیلور، پدر مهندسی صنایع مدرن، در ابتدای قرن ۲۱ توصیه کرد که مدیریت باید فعالیتهای کارگران عمومی را استاندارد کند و بر آنها نظارت دقیق داشته باشد.
اگرچه این روش در دهههای ابتدایی موفق بود، اما رقابت سخت، راه را برای شیوههای مختلف مدیریت هموار کرد.
این سبک، کارگران را به صورت نیروهایی دنبالهرو پرورش داد و خلاقیت آنها را خفه کرد. مدیران و رهبران پس از چند دهه تجربه متوجه شدند برای پرورش تیمهای خوب، باید در ساختارهای سازمانی تغییر ایجاد کنند.
۲- چشمپوشی از اهداف فردی:
دومین مشکلی که تیمها با آن روبهرو میشوند، چشمپوشی از هدف خود است.
فردگرایی نقش مهمی در این مشکل دارد. کنترل و محدودیت از ناحیه مدیریت، مسائل سیاسی و برنامههای فردی میتواند دیدگاه تیم را محدود کند
و تمرکز بر اهداف میتواند به یک تیم کمک کند تا از فردگرایی که اغلب مانع پیشرفت میشود، دور شود.
۳- عدم حمایت مدیران:
این فقدان، انگیزه و انرژی تیم را به طور جدی تحت تاثیر قرار میدهد. در چنین شرایطی ایدهها به ندرت عملی میشوند و احساس منفی در اعضای تیم ایجاد میکند.
۴- عدم آموزش اعضا:
عدم آموزش یکی از رایجترین دلایل شکست تیمهاست. دستیابی به کار تیمی منسجم نیاز به مهارتهای خاص آموختهشده و ذاتی دارد. یادگیری مهارتهای لازم و درک ویژگیهای مهم انسجام میتواند تجربه کاری مثبت یک تیم را تسهیل کند.
۵- دلایل فرهنگی و مشکلات ارتباطی:
موانع فرهنگی میتواند باعث بروز مشکلات ارتباطی شود و انسجام تیم را کاهش دهد. برای درک انگیزه هر فرد بهتر است نسبت به فرهنگ او حساس باشیم و آن را بیشتر بشناسیم.
ارتباط سالم و شفاف، همه اعضا را به روز نگه میدارد و در کار تیم درگیر میکند.
کوچهای کسبوکار اهمیت توسعه کار تیمی را به عنوان یک مهارت به خوبی درک میکنند. با این حال، روشهای رایج برای آموزش کار تیمی با نتایج متفاوتی روبهرو شده است.
تجربه نشان میدهد ارزشهای مشترک کوچ یا آموزشدهنده کار تیمی با فراگیران، تخصصها و تجربیات مکمل کوچ، و همچنین تمایل افراد تیم به آزمایش روشهای جدید و شوق آنها به شکلگیری و توسعه مشارکت در تیم در ساختن یک تیم موفق بسیار تاثیرگذار هستند.
مترجم: ناهید بوداغی